مسافرت
متن حدیث:
قال الرضا علیه السلام:و اذا اردت سفرا فاجمع اهلک و صلّ رکعتین و قل اللهم انی استودعک دینی و نفسی و اهلی و ولدی و عیالی.
«مستدرک الوسائل،ج 2 ،ص25»
همچنین خواندن آیت الکرسی هنگام مسافرت توصیه شده است .
افزون بر این، تحریرالوسیله در شمار نخستین کتابهایی است که فتاوای مرجعی را در باب مسائل مهمی چون احکام جهاد، دفاع، امر به معروف و نهی از منکر و برخی دیگر از مسائل روز، در خود جای داده است. درباره این کتاب در بخش "آثار امام" بیشتر سخن خواهیم گفت.
ادامه دارد ...
*****
*****
*****
*****
*****
*****
*****
*****
*****
حدس بزنید این چیه ؟!!!!
ای لباس سپید فرشتگان بر تن قلب برکف به عشق بیماران روز تو روز یاس سپید روز
عشق و ایثار، روز امید و نوید . . . روز پرستار بر شما مبارک
ما به سلامت نزدیک تر می شویم شبی که او به پایان بی خوابی نزدیک شود. روز
پرستار مبارک
منبع : لوس
نویسنده کتاب "حدیث بیداری" ماجرای تبعید امام را به ترکیه این چنین گزارش میکند:
" سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره کماندوهای مسلح اعزامی از تهران، منزل امام خمینی را در قم محاصره کردند. شگفت آنکه وقتِ بازداشت، همانند سال قبل، مصادف با نیایش شبانه امام خمینی بود. حضرت امام، بازداشت و به همراه نیروهای امنیتی مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هواپیمای نظامی که از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مامورین امنیتی و نظامی به آنکارا پرواز کرد. عصر آن روز، ساواک، خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور! در روزنامهها منتشر ساخت. علیرغم فضای خفقان، موجی از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزهها و ارسال طومارها و نامهها به سازمانهای بینالمللی و مراجع تقلید جلوهگر شد".
"آیت اللّه حاج آقا مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در 13 دیماه 1343 به ترکیه نزد پدر تبعید گردید. دوران تبعید امام در ترکیه بسیار سخت و شکننده بود. حضرت امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت در آنجا ممنوع شده بود. اما هیچ یک از فشارهای روانی و جسمی نتوانست آن حضرت را وادار به سازش کند. محل اقامت اولیه امام، هتل بولوار پالاسِ آنکارا بود. فردای آن روز برای مخفی نگاه داشتن محل اقامت ، امام را به محلی واقع در خیابان آتاتورک منتقل کردند. چند روز بعد(21 آبان) برای منزویتر ساختن ایشان و قطع هرگونه ارتباطی، محل تبعید را به شهر بورسا واقع در 46 کیلومتری غرب آنکارا نقل مکان دادند. در این مدت امکان هرگونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده و ایشان تحت مراقبت مستقیم مامورین اعزامی ایران و نیروهای امنیتی ترکیه قرار داشت".77
اقامت امام خمینی در ترکیه یازده ماه به درازا کشید. شاه این غیبتِ اجباری را مغتنم شمرد و همه آن اقدامات شومی که از بیم امام تعطیل و یا به تعویق انداخته بود، به مرحله اجرا گذاشت. همچنین شاه توانست، بقایای مقاومتی را که اینک رهبر خود را از دست داده بود، سرکوب کند و درجه اختناق و استبداد را در کشور به بالاترین حدّ خود برساند. در این مدت، مردم و عالمان حوزه از حال امام خبرهای روشن و شفافی نداشتند. پس از اصرار مراجع و فشار مردم، رژیم دو سه بار مجبور شد که با اعزام نمایندگانی از جانب علما برای کسب خبر از حال امام و اطمینان از سلامت ایشان موافقت کند. امام نیز طی چندین نامه به خویشان و علمای حوزه با کنایه و اشاره و گاه در قالب دعا، همگان را از عزم خود برای ادامه مبارزه با رژیم شاه آگاه کرد. در همین نامهها بود که امام خواستار ارسال کتابهای دعا و فقهی شدند. در این مدت، اگرچه ایران رهبری نستوه و آگاه را از دسترس خود، بیرون میدید، اما این فرصت برای امام فراهم آمده بود که دست به تالیف یکی از ماندگارترین آثار فقهی در عصر حاضر بزنند. کتاب "تحریر الوسیله" در همین ماههای معدود اقامت در ترکیه نگاشته شد و این درس بزرگی است برای همه آنان که گاه کاری را بهانه تعطیل کردن کاری دیگر میکنند. تالیف و نگاشتن، در آن روزهای سرد و مضطرب تنها از عهده قلمِ عالمی برمیآمد که در سختترین شرایط روحی و جسمی، قوّت قلب و اطمینانِ خاطرِ خود را از کف نداده باشد. تحریرالوسیله، اگرچه خود کتابی فقهی است، نحوه تالیف و شرایط مولفِ آن، درس بزرگ اخلاقی برای همه حوزویان و هر دانشپژوه دیگری است.
ادامه دارد ...
« تولد نور منشق از دو نور زینب کبری (سلام الله علیها) را به موالین این حضرت تبریک می گوییم.»
سلام و درود خدا بر دخت علی محبوبه ی مصطفی، نائبه ی زهرا بانوی فرزانه و کریمه و عابده ی آل علی (علیه السلام) و سلام و درود خدا بر تو ای صدیقه ی صغری ای امینه ی خدا، ناموس کبریا، اختر برج عصمت، ای گوهر درج عفت و ولایت .
ای که: آسیه اسوت ،هاجر رتبت، مریم مکرمت، ساره سیرت، خدیجه آیت و فاطمه دلالت.
ای دختر عصمت پرور بتول عذرا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) درود بی پایان و رحمت بی انتهای خدا بر تو باد.
حیف است که قلم نویسندگان دنیا و عالم از نوشتن فضائل و مناقب تو بانوی مخدره و محترمه ی دو جهان و محبوبه ی خداوند منان، ناتوان و عاجز است.
حضرت زینب در روز و سال پنجم هجری یعنی پنج سال قبل از شهادت جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دیده به جهان گشود و تمام دنیا را به نور وجودش منور کرد و همه ی خاندان و اهل بیت از این تولد مبارک خوشحال و مسرور شدند.
او از درختی که خداوند در قرآن فرمود:« این که اصل و ریشه اش در زمین پای بر جا و شاخه هایش در آسمان است » نشأت نیکو و رشد کامل گرفت و دانشمندی بزرگوار گردید.
او دارای مقام والا و عظیمی بود که در میان اهل بیت خدا و در خانه ی وحی به « مشاور و صاحب رأی » مشهور گردید و همین فخر کافی است که از شجره ی اهل بیت وحی بوده که خدای متعال در کتاب آسمانی خود از آنها مدح و ستایش فرموده است!!!
بسیاری از بزرگان نویسندگان شیعه و غیر شیعه درباره ی حضرت گفتار مختلفی می نویسند:« همانا حضرت زینب (سلام الله علیها) در بزرگواری و نیکویی و خوی و عظمت و بزرگی و علم و عمل و عصمت و پاکی و عفت و پارسایی و نور و شرافت و درخشندگی همانند مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود.»
و همچنین می گویند:« که زینب دختر علی بن ابی طالب از زنان فاضله ی روزگار و عقیله ی جلیله ی بنی هاشم بود که با برادرش حسین بن علی در واقعه ی کربلا حضور داشت و چون حسین شهید شد، او پیشوای بازماندگان از زنان و کودکان بود و چه خوب پیشوایی بود.»
« براستی که زینب کبری (سلام الله علیها) در فصاحت و بلاغت و زهد و تدبیر و شجاعت شبیه پدر و مادر خود بود، و بعد از شهادت برادرش امام حسین (علیه السلام) تمام امور اهل بیت بلکه جمیع بنی هاشم به رأی و تدبیر حضرتش اجرا می شد. و همچنین خطبه ی فصیح و بلیغ آن حضرت در شهر کوفه چنان کوبنده بود و در مردم تأثیر گذاشت که در آن روز مردم را دیدم که حیران و سرگردان می گریستند و از حیرت انگشت به دندان می گزیدند. آن بانو طوری سخن می گفت که مردم کوفه، که هنوز طنین خطبه های دلنشین و پر شور امیر المؤمنین (علیه السلام) را به گوش داشتند، گمان می کردند پدر بزرگوارش حضرت علی سخن می گوید. آن گاه که آن مظلومه امر به سکوت نمود، نفس ها به سینه برگشت و صدای زنگ ها ساکت شد.»
« خطبه ی آن مخدره در مجلس یزید لعین چنان مایه ی رسوایی و ننگ دشمنان خدا شد و چنان یزید را رسوا نمود و از کردار خود پشیمان کرد و آن ملعون را پیش دوست و دشمن شرمسار و ذلیل نمود.»
این فصاحت و بلاغت کلام حضرت زینب (سلام الله علیها) بر کسی پوشیده نیست و همگان به آن اعتراف دارند.این بانو سخن گفتن را از پدرش علی مرتضی (علیه السلام) و از مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به ارث برده بود، و از تربیت شده ای در دامان پاک این دو معصوم بزرگوار جز این انتظار نمی رفت. بانویی که در کلماتش انوار خطبه ی علوی و اسرار کلام فاطمی مشاهده می شد.
ای زینب، ای که به قضا و قدر پروردگار خوشنود بودی و در بلاها شکیبا، بردبار و صبور بودی و جزع نمی کردی.
زینب اگر نبود ....!!!
زینب اگر نبود، شجاعت به گور بود
زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت
زینب اگر نبود، وفا سرشکسته بود
زینب اگر نبود، تن عاشق جان نداشت
زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود
آزادی این چنین شرف جاودان نداشت
زینب اگر نبود، پس از کشتن حسین
گلدسته صفا، به صدای اذان نداشت
منابع: تارنمای قرآن وعترت( منبع متن و اولین عکس ) ، سپید نامه ، سایت شهید آوینی ، خاکریز امروز و شهر مجازی قرآن کریم
مردی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و گفت: یا رسول ا...، خویشاوندان و بستگانی دارم که با آن ها هم خون و ریشه ام، اما مدام مرا اذیت می کنند، قصد دارم از آن ها دوری کنم. پیامبر(ص) فرمودند: در این صورت خداوند نیز همه شما را از خود می راند. مرد پرسید: پس چه کنم؟ حضرت فرمودند: «درباره آن که تو را محروم کرد و از تو دریغ می کند بخشنده باش و با آن که با تو قطع رابطه کرده، رابطه برقرار کن و آن که به تو ظلم کرده را ببخش و بدان که اگر این کار را کردی خداوند عزوجل پشتیبان تو در مقابل آن ها خواهد بود.»
سیره اجتماعی پیامبر(ص)- ص129
امام خمینی به این سخنرانی آگاهیبخش و صریح، بسنده نکردند و در همان روز (4 آبان 1343) بیانیهای صادر کردند. در اعلامیه، رای مجلس به کاپیتولاسیون، رای به اسارت ایران و ایرانی قلمداد شده است و از آن به "سند بردگی ملت ایران" نام میبرند. این اعلامیه به قدری صریح و به دور از مجامله و ابهامگویی و کمترین مماشات است که شاه را بر سر دوراهی قرار داد: یا خود در ایران بماند و یا امام خمینی. فراز کوتاهی از این اعلامیه بدین قرار است:
اکنون من اعلام میکنم که رای ننگین مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد، مخالف رای ملت مسلمان است، وکلای مجلسین، وکیل ملت نیستند، وکلای سرنیزه هستند. رای آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن، هیچ ارزشی ندارد و اگر اجنبیها بخواهند از این رای کثیف سوءاستفاده کنند، تکلیف ملت تعیین خواهد شد... بر ملت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند، بر ارتش ایران است که اجازه ندهند چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود... این دولت را ساقط کنند. وکلایی که به این امر مفتضح رای دادند، از مجلس بیرون کنند... .75 افشاگری امام خمینی علیه احیای رژیم کاپیتولاسیون که بازمانده از سنتهای استعماری در قرن نوزدهم بود، ایران را در آستانه قیامی دیگر قرار داد. اما رژیم شاه با بهرهگیری از تجربههای پیشین خود، بویژه ماجرای 15 خرداد 42، با همه قوا و تمهیداتی که از پیش اندیشیده بود، دست به کار شد. غیر از این، قیام آبان، تفاوت دیگری نیز با نهضت 15 خرداد داشت: در قیام 15 خرداد، تقریباً همه مراجع و نامداران حوزه به میدان آمده بودند و با همه توان و نفوذی که داشتند، قیام مردمی 15 خرداد را یاری و پشتیبانی کردند. اما در مدت یک سالی که گذشته بود، برخی از رهبران نهضت به مصلحتگرایی و محافظهکاری گراییده بودند و کمتر گفتار و رفتارهای انقلابی، از آنان سر میزد. مبارزه دوباره و جدید امام علیه رژیم وابسته پهلوی، اینبار با مشکلات بیشتری رو به رو بود: از سویی شاه و همدستانش مجرّبتر از پیش عمل میکردند و از سوی دیگر حوزههای علمیه، آن وحدت و همدلی سابق را نداشتند. این اختلاف، و آن اتحاد، دست شاه را برای شدّت عمل و تصمیمهای خطرناک باز میکرد. شاه هم به دلیل حمایتهای بیشتر امریکا و هم از سر کینه و بغضی که از امام به دل داشت، و هم به دلیل احساس ایمنی از شورش یکپارچه حوزهها، این بار تصمیم گرفت امام را به خارج از کشور تبعید کند. ارتشبد سابق حسین فردوست که از نزدیکان شاه و دربار پهلوی بود، در خاطرات خود، مینویسد: "این تصمیم[تبعید امام به ترکیه] پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقیم امریکا بود."76
ادامه دارد ...
منبع : تبیان
در زمان ها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل
مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از
کنار تخته سنگ می گذشتند. بسیاری هم غرولند می کردندکه این چه شهری است که نظم ندارد
. حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ... با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر
نمی داشت . نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد.
بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار
داد. ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن
سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در ان یادداشت نوشته بود : " هر سد و مانعی می
تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد
منبع : بیست آمار