سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دارالرضوان

شهید باقری

 

سردار سرلشکر پاسدار شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)

 

جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه

 

 

سردار سرلشکر پاسدار شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به روز سوم شعبان 1375 ه.ق مطابق با 25 اسفند سال 1334 ه.ش در خانواده‌ای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در حوالی میدان خراسان تهران چشم به جهان گشود. والدینش به عشق و محبت اباعبدالله‌الحسین(ع) و از باب تیمن و تبرک، نام «غلامحسین» را بر او نهادند و به دنبال آن در سن دوسالگی در سفر کربلا او راه همراه خود بردند.

پدرش که در تربیت وی، جدیت زیادی داشت از همان طفولیت او را با خودبه مسجد و هیأت و مراسم عزاداری سرور شهیدان می‌برد. این حضور معنوی باعث شد که او در آن ایام عضو فعال و مؤثر هیأت نوباوگان محبان‌الحسین(ع) گردد.

غلامحسین دوره دبستان را در مدرسه مترجم‌الدوله و دوره متوسطه را در دبیرستان مروی تهران به پایان رساند.

 

 

 

 در سال 1354 پس از اخذ دیپلم ریاضی، در رشته دامپروری دانشکده کشاورزی شهر ارومیه تحصیلات عالی خود را آغاز کرد. در این ایام علاوه بر مطالعه منظم وانسجام یافته در زمینه مسائل اسلامی، با سخنرانی در جمع دانشجویان و برقراری کلاسهایی در زمینه اصول عقاید برای دانش‌آموزان مدارس، فعالیت مذهبی خود را دنبال می کرد و بارها با بعضی از اساتید غرب زده که فرهنگ اسلامی را انکار و مظاهر منحط غربی را ترویج می‌نمودند، به بحث می‌نشست و ماهیت آن فرهنگ و عوامل غرب زده را افشا می‌کرد. از این رو، وی به عنوان یک عنصر مذهبی و فعال حساسیت مسئولان و گارد دانشگاه را برانگیخته بود، که در نهایت به دلیل این فعالیتها پس از یک سال و نیم تحصیل، از دانشگاه اخراج گردید.

در این ایام در جواب یکی از نزدیکانش که به او گفته بود: تو یک سال و نیم از عمرت را بی‌خود تلف کردی. پاسخ می‌دهد: من وظیفه‌ام را انجام دادم و اگر به دانشکده رفتم برای کسب مدرک نبود، بلکه برای رشد خودم بود و می‌خواستم که دیگران را هم به صحنه بیاروم.

شهید باقری در اسفندماه سال 1356 به خدمت سربازی اعزام شد و پس از طی دوره آموزشی در پادگان جلدیان نقده به ایلام منتقل گردید.

در دوره کوتاه خدمت سربازی با توجه به آشنایی که با مسائل اسلامی داشت به ارشاد و هدایت فکری سربازان پرداخت و همزمان با علمای شهر ایلام از جمله آیت‌الله صدری (امام جمعه قبلی ایلام) ارتباط داشت و اخبار و مسائل پادگان را به ایشان اطلاع می‌داد. به دنبال این فعالیتها، تحت کنترل قرار گرفت و ضمن جدا کردن وی از جمع سربازان پادگان، او را به عنوان راننده یک افسر جزء به کار گماردند.

 

 

 

همزمان با گسترش انقلاب اسلامی و فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، خدمت سربازی را رها کرد و به موج خروشان و توفنده امت حزب‌الله پیوست و به صورت تمام وقت در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی به فعالیت پرداخت.

به هنگام تشریف فرمایی حضرت امام خمینی(ره) به میهن اسلامی، در فعالیتهای کمیته استقبال شرکت چشمگیری داشت و به دلیل برخورداری از آموزش نظامی، به همراه سایر اعضای خانواده و دوستانش در تصرف کلانتری 14 و پادگان ولی‌عصر(عج) «عشرت آباد سابق» در تهران نقش بارزی داشت.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی

تا خرداد 1358، در کمیته انقلاب اسلامی و برخی نهادهای دیگر فعالیت داشت و با انتشار روزنامه جمهوری اسلامی، همکاری فعال خود را با این روزنامه در زمینه‌های مختلف آغاز کرد. در این مدت بنا به دعوت جنبش امل لبنان، از طرف روزنامه به عنوان خبرنگار، سفر 15 روزه‌ای به لبنان و اردن انجام داد که طی این سفر، گزارش تحلیلی جامعی از اوضاع نابسامان مسلمین در آن منطقه تهیه کرد.

در خردادماه سال 1358 موفق به اخذ دیپلم ادبی شد. سپس در امتحان ورودی دانشگاه شرکت کرد و با رتبه صد و چهارم در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول گردید.

او در مدت حضور در محیط دانشگاه، نقش فعال و مؤثری در مقابله با توطئه‌های ضدانقلاب و گروهکها داشت.

شهید باقری اوایل سال 1359 به عضویت سپاه در آمد. ابتدا در واحد اطلاعات مشغول به خدمت شد و در زمینه شناسایی و مقابله با گروهکهای منحرف و وابسته، فعالیت خود را استمرار بخشید و در این واحد بود که نام مستعار «حسن باقری» برای ایشان در نظر گرفته شد.

 

 
سردار سرلشکر پاسدار شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)

 

تهاجم دشمن بعثی به مرزهای کشور اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، نقطه عطفی در زندگی شهید باقری بود. با احساس تکلیف در دفاع از اسلام و میهن اسلامی بلافاصله پس از شروع جنگ – در روز اول مهرماه سال 1359 – به همراه عده‌ای از برادران پاسدار راهی جبهه‌های جنوب شد و تا آخرین لحظه حیات، در این سنگر باقی مانده و در بسیاری از صحنه‌های پیروز دفاع مقدس حضور فعال و تعیین کننده داشت.

عمده عناوین فعالیتهای وی در صحنه رزم با دشمن عبارتند از:

تاسیس و راه‌اندازی واحد اطلاعات و عملیات رزمی

شهید باقری از ابتدای ورودش به منطقه جنوب (اهواز) در پایگاه منتظران شهادت (گلف) به منظور دستیابی به اطلاعات مناسب از موقعیت دشمن، به جمع‌آوری نقشه‌ها و پیاده کردن وضعیت مناطق عملیاتی روی آنها، اقدام کرد و شخصاً به همراه عناصر اطلاعاتی، جهت کسب اطلاع دقیق از دشمن، به شناسایی محورها و نقاط مورد نظر می‌پرداخت و در برخی از موارد نیز تا عقبه نیروهای دشمن برای ارزیابی توان و استعداد آنها، با چالاکی و شجاعت بی‌نظیری پیش می‌رفت.

فعالیتهای مثبت او در این زمینه با سازماندهی عناصر اطلاعاتی و برگزاری آموزش مختصری برای آنها، منجر به راه‌اندازی واحد اطلاعات عملیات در ستاد عملیات جنوب (گلف) گردید.

واحدهای اطلاعات عملیات پس از گذشت حدود 3 ماه از شروع جنگ، در تمامی محورهای جنوب (از آبادان تا دزفول) با قدرت تمام مستقر شدند و نسبت به شناسایی و تعیین وضعیت دشمن و ارسال گزارش آن اقدام کردند. با این تلاش، اطلاعات چشم فرماندهی در میدان جنگ شد و یکی از ضعفهای بزرگ ( نداشتن اطلاع از وضعیت دشمن ) برطرف گردید.

شهید باقری علاوه بر ارائه اطلاعات،توان و استعداد ذاتی بالایی در تحلیل اطلاعات دشمن داشت و اغلب حرکات احتمالی دشمن در آینده راپیش بینی می نمود و حتی به زمان و مکان آن هم اشاره می کرد. از آن جمله پیش بینی وی در دی ماه سال 1359 مبنی بر حرکت دشمن جهت الحاق محور شمال – جنوب منطقه سوسنگرد برای ارتباط جفیر و بستان بود.که دشمن در کمتر از یک هفته با نصب پل های نظامی متعدد و تلاش گسترده این کار را انجام داد.(البته این منطقه بعدها با عنایت الهی در عملیات طریق القدس آزاد گردید.) از اقدامات بسیار مؤثر شهید باقری که در این دوره پایه‌ریزی شد، بایگانی اسناد جنگ، ترجمه اسناد و بخش شنود بی‌سیم های دشمن بود.از دیگر فعالیتهای وی طراحی گردانهای رزمی و تعیین ترکیب سازمان نفرات و تجهیزات و ادوات رزمی و واحدهای پشتیبانی از رزم بود.

 

سردار سرلشکر پاسدار شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)

 

 

فرماندهی محور جنوب

شهید باقری به دلیل لیاقت، شجاعت و شهامتی که داشت در دی ماه سال 1359 به عنوان یکی از معاونین ستاد عملیات جنوب انتخاب شد و در شکست محاصره سوسنگرد، فرماندهی عملیات امام مهدی(عج)، فتح، ارتفاعات الله‌اکبر و دهلاویه نقش به‌سزایی داشت و همه این نبردها در شرایطی اجرا می‌شد که عملیات منظم نیروهای خودی با مشکل مواجه شده بود و اغلب بدون نتیجه می‌ماند، همه تلاش شهید باقری و برادران سپاه این بود که ثابت کنند می‌توان دشمن را شکست داد.

با برکناری بنی‌صدر و با توجه به شرایط سیاسی آن زمان، در اجرای عملیات فرماندهی کل قوا شرکت داشت و پس از مجروح شدن سردار رحیم صفوی هدایت عملیات را به عهده گرفت و دراین عملیات به عنوان فرماندهی لایق و کاردان شناخته شد.

 

فرماندهی محور دارخوین درعملیات ثامن‌الائمه(ع)

شهید باقری که فرماندهی محور دارخوین را به عهده داشت، در عملیات شکست حصر آبادان در طرح‌ریزی، سازماندهی و کسب اخبار و اطلاعات دشمن نقش مؤثری داشت.

 

 

معاونت فرماندهی عملیات طریق‌القدس

در عملیات طریق‌القدس که برای اولین بار قرارگاه مشترک بین سپاه و ارتش تشکیل گردید، شهید باقری به عنوان معاونت فرماندهی کل سپاه در قرارگاه فرماندهی عملیات مشترک حضور یافت و در شناسایی محورها و تحلیل و پیش‌بینی حرکتهای دشمن و پی‌گیری مسائل رزمی نقش مهمی را ایفا نمود.

شهید باقری دراجرای مرحله اول این عملیات سه شبانه روز بیدار بود و در آماده‌سازی مرحله دوم عملیات، به دلیل خستگی مفرط، شب هنگام طی تصادفی بشدت مصدوم شد و به بیمارستان منتقل گردید.

برادر شهید در این مورد می‌گوید:

در بیمارستان در لحظاتی که معلوم نبود زنده می‌ماند یا خیر و با اینکه به سختی سخن می‌گفت می‌پرسید: پل سابله کارش به کجا کشید؟

بشدت به فکر عملیات و نگران آن بود. با اینکه یک ماه دستور استراحت مطلق پزشکی به او داده بودند، پس از یک هفته، بیمارستان را ترک کرد و به ستاد عملیات جنوب بازگشت و با وجود آثار جراحت و سردرد شدید، به فعالیت خود ادامه می‌داد.

پس از عملیات موفق طریق القدس ، دشمن بعثی دست به یک حمله در تنگه چزابه زد ، شهید باقری با وجود ضعف جسمی،تلاش زیادی برای تثبیت این نقطه استراتیژیک و مهم به عمل آورد و با اسقامت عجیبی چندین شب متوالی و بدون لحظه ای استراحت،به هدایت عملیات پرداخت و حتی در یک مرحله، به عنوان فرمانده گردان وارد عمل شدو تپه ای را که 400 نفر از نیروهای دشمن روی آن مستقر بود و بر نیروهای خودی تسلط داشت به تصرف در آورد.

 

 

 

 

فرماندهی قرارگاه نصر در عملیات فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان

1 – فتح‌المبین:

قبل از شروع عملیات، شهید باقری با تجزیه و تحلیل اطلاعات واصله، تمام واحدهای اطلاعاتی را در راستای اهداف این عملیات توجیه و وظایف هر یک را مشخص کرد.

با توجه به وسعت منطقه عملیات، چهار قرارگاه برای کنترل و هدایت عملیات مشخص گردید.

جناح شمالی منطقه، حساسترین محور عملیات بود. به دلیل این اهمیت و حساسیت، شهید باقری به عنوان فرمانده قرارگاه نصر (قرارگاه مشترک ارتش و سپاه) در این جناح انتخاب گردید. ضمن اینکه در قرارگاه مرکزی کربلا نیز در کنار فرماندهی کل عملیات (سردار محسن رضایی) به عنوان مشاور عملیات و مسئول اطلاعات، فعالیت بسیار مؤثری داشت.

در مرحله اول عملیات فتح‌المبین، قرارگاه نصر با موفقیت کامل به اهداف خود رسید و در مرحله دوم عملیات، با اصرار و تاکیدشهید باقری تصرف ارتفاعات رادار (ابوصلبی‌خات) از محور قرارگاه نصر انجام پذیرفت که پس از موفقیت و استقرار نیروهای خودی، دلیل اصرار شهید باقری کشف گردید.

2 – بیت‌المقدس

بلافاصله پس از عملیات فتح‌المبین آماده‌سازی عملیات بیت‌المقدس آغاز گردید.

شهید باقری ضمن تلاش برای هماهنگی واحدهای اطلاعاتی در طرح‌ریزی عملیات نیز حضور داشت و می‌گفت: لزومی ندارد ما مستقیماً وارد شهر خرمشهر شویم، بلکه باید دشمن را دور بزنیم و عقبه او را ببندیم تا شهر خود به خود سقوط کند.

با اینکه نظرات دیگری هم برای چگونگی آزادی خرمشهر وجود داشت، اهمیت و تاکید او پس از فتح خرمشهر آشکار شد.

در این عملیات شهید باقری به عنوان فرماندهی قرارگاه نصر، در اجرای عملیات نقش مؤثری را ایفا کرد.

از هدفهای عمده این قرارگاه، خرمشهر و تامین مرز شلمچه و شرق بصره بود.

پس از دو مرحله عملیات موفقیت‌آمیز، در مرحله سوم عملیات، قرارگاه نصر با محاصره دشمن در ناحیه شلمچه، مزدوران بعثی را مستاصل و مضمحل کرد و شهر خرمشهر نیز آزاد گردید.

3 – رمضان

پس از عملیات بسیار موفق بیت‌المقدس، طرح‌ریزی و آماده‌سازی عملیات رمضان آغاز گردید.

در این عملیات شهید باقری همچنان در مسئولیت قرارگاه نصر حضور داشت. در مرحله اول عملیات رمضان این قرارگاه نقش عمل کننده نداشت و به عنوان قرارگاه احتیاط پیش‌بینی شده بود، ولی با روحیاتی که شهید باقری داشت ضمن حضور در قرارگاه فتح و همکاری جدی و فعال با فرماندهی آن، در مراحل بعدی عملیات رمضان به علت پاتک های بسیار شدید و سنگین دشمن بعثی، قرارگاه نصر نقش بسیار مؤثری در دفع آنها و حفظ مواضع خودی داشت تا جایی که شهید باقری جهت کنترل دقیق تر و تقویت روحیه رزمندگان، مقر تاکتیکی قرارگاه نصر را پشت خاکریزهای خط مقدم مستقر کرد و تا تثبیت شرایط، در همان جا حضور داشت.

 

 

فرماندهی قرارگاه کربلا و جانشین فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب

پس از عملیات رمضان، شهید باقری از طرف فرماندهی کل سپاه به سمت فرماندهی قرارگاه کربلا و جانشین فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب منصوب گردید.

در شرایطی که طرح‌ریزی عملیات از منطقه جنوب به جبهه غرب منتقل شده بود، همزمان با اجرای عملیات مسلم ا‌بن عقیل(ع)، شهید باقری در قرارگاه کربلا با شناسایی و پی‌گیری مستمر، عملیات محرم را طرح‌ریزی کرد و با کسب موافقت، نسبت به اجرای آن وارد عمل شد.

با توجه به کسب تجربیات و نتایج حاصله از موفقیتهای رزمی و نظامی، ساختار سازمان رزمی سپاه شکل گرفت و بر اثر لیاقت و شایستگی قابل توجه و در خور تحسین شهید باقری، ایشان به عنوان جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه منصوب گردید.

 

 

اتکال شهید باقری به خداوند تبارک و تعالی بسیار بالا بود و در سایه این توکل، اطمینان و استقامت عجیب وی بخوبی مشهود بود و در سخت‌ترین شرایط و حساسترین موقعیتها ضمن حفظ صبر و آرامش و خونسردی، با تدبیر عمل می‌کرد.

او عشق و علاقه عجیبی به اهل بیت(ع) و آقا امام زمان(عج) و امام خمینی(ره) داشت.

شهید باقری بی‌ریا و بی‌تکلف در مصائب امام حسین(ع) می‌گریست و علاقه فراوان و مستمر به مطالعه کتاب ارشاد شیخ مفید و مقتلهای حادثه کربلا داشت.

استعداد و خلاقیت شهید باقری با توجه به کمی سن و تجربه وی، بسیار قابل توجه و مورد تحسین بود.

یکی از برادران رده بالای سپاه (و با سابقه در جنگ) چنین می‌گوید:

با اینکه من دو سال از او بزرگتر بودم ولی به جرأت می‌توانم بگویم افکار او دو سال از من بالاتر بود.

شهید باقری همواره با هوشمندی و ذکاوت خویش شرایط رزمی و عملیاتی را پیش‌بینی و تحلیل می‌کرد و در کنار آن با قدرت بالای فکری، راههای کار و طرح‌ریزی عملیاتی خود را ارائه می‌نمود و بدون هراس از مشکلات، به فعالیت و تلاش در این زمینه می‌پرداخت. هرگز نسبت به دشمن اظهار عجز و ناتوانی نداشت، بلکه همواره نسبت به برتری نیروهای خودی بردشمن با اطمینان صحبت می‌کرد.

قاطعیت و قدرت تصمیم‌گیری شهید باقری به عنوان یک فرمانده لایق و موفق چشمگیر بود و در مراحل بحرانی و شرایط سخت با جرأت کامل ضمن حفظ آرامش و خونسردی، نظر لازم و مؤثر را ارائه و در این باره تصمیم‌گیری می‌کرد.

یکی از فرماندهان نظامی ارتش که با وی همکاری مشترک داشت می‌گوید:

در مرحله‌ای از عملیات بیت‌المقدس یکی از یگانها در شرایط سختی در مقابل پاتک دشمن قرار گرفته بود که فرمانده آن واحد در تماس اعلام کرد در صورت مقاومت، احتمالاً تلفات بیشتری خواهیم داشت.

شهید باقری در پاسخ گفت:

در مقابل دشمن باید مقاومت کنید و مسئولیت تلفات را هم من به گردن می‌گیرم.

کادرسازی و تربیت نیرو از خصوصیات بسیار بارز شهید باقری بود. اهتمام زیادی به رشد و ارتقای همراهان و همکاران خود داشت. در تربیت کادرهای واحد اطلاعات و عملیات بسیار پرتلاش بود و در این زمینه آموزشهای نظری و عملی را توام می‌کرد. بیش از سه دوره آموزش فشرده 30 تا 40 نفره برگزار کرد که بعدها این برادران در واحد اطلاعات – عملیات تیپ ها مسئولیتهای مهمی را عهده‌دار شدند.

توجه به هماهنگی و وحدت نیروهای رزمی از دیگر خصوصیات این شهید بزرگوار بود که تجلی آن در هدایت عملیات – خصوصاً عملیات مشترک ارتش و سپاه (در قرارگاه مشترک نصر) – مورد تایید فرماندهان ارتش بود و آنها تحت تاثیر خصوصیات اخلاقی و عمل این شهید قرار می‌گرفتند، بخصوص در مقطعی که ایشان به عنوان نماینده سپاه در شورای عالی دفاع شرکت می‌کرد.

شجاعت و شهامت شهید باقری بسیار بالا و قابل توجه بود. او با توجه به اینکه یک مسئول رده بالای نظامی بود، ولی همراه عناصر اطلاعاتی در شناسایی‌ها شرکت می‌کرد. در صحنه‌های رزم و در خطوط مقدم جبهه و در بعضی از موارد نیز در پشت خط دشمن حضور می‌یافت و حتی در هدایت گروهانها و گردانهای رزمی مستقیماً وارد عمل می‌شد

.

 

این شهامت در کلام وگفتار وی نیز تاثیر داشت. با تواضع، آنچه را صحیح می‌دانست بیان می‌کرد و از نظرات خود دفاع می‌نمود.

از قدرت بیان و استدلال برخوردار بود و همواره مخاطب خود را تحت تاثیر قرار داده و به تحسین وا می‌داشت.

تواضع و فروتنی شهید باقری – با داشتن مسئولیتهای مهم و اساسی در جنگ – بسیار محسوس بود و هرگز تحت تاثیر القاب و عناوین مسئولیتی قرار نمی‌گرفت. رفتار مهربان او با همه (خصوصاً زیردستان) به گونه‌ای بود که علاقه متقابل نسبت به وی را در آنان ایجاد می‌کرد.

تا مدتها همسرش نمی‌دانست که او در جبهه مسئولیت دارد و فرمانده است، در پاسخ به این سئوال که در جبهه چه می‌کند، می‌گفت: من سقای بچه‌های بسیجی‌ام.

 

 

 

- پس از عملیات امام مهدی(عج) نگاهم به شخصی افتاد که سطلی به دست گرفته بود و فشنگهای روی زمین را جمع می‌کرد. این شخص کسی نبود جز برادر باقری که می‌گفت:

اینها حیف است و باید از آنها استفاده کرد.

وقتی راجع به عملیات یا مسائل کاری انتقاد می‌کردیم با مهربانی می‌گفت:

بسیار خوب، حالا شما بیایید و کار را در دست بگیرید و درست کنید، چه فرقی می‌کند.

در عملیات بیت‌المقدس وقتی یکی از تیپ ها در وضعیت دشواری قرار گرفته بود، فرمانده آن دراثر فشار مشکلات می‌گوید: مگر بالاتر از سیاهی هم رنگی هست؟ شهید باقری پاسخ می‌دهد:

آری، بالاتر از سیاهی، سرخی خون شهید است که روی زمین می‌ریزد، قوه محرکه شما خون شهداست.

پس از فتح خرمشهر بارها تذکر می‌داد:

برادران! مبادا غرور این پیروزی ها شمارا بگیرد، خودتان را گم نکنید، فکر نکنید ما این کار را کرده‌ایم، همه‌اش خواست خدا بوده است.

حساسیت عجیبی به انتقال شهدا و مجروحین داشت و می‌گفت:

ما جواب خانواده‌ای را که جنازه شهیدش روی زمین مانده چه بدهیم؟!

سرانجام در اثر این تأکیدها و ضرورت مدنظر قرار دادن حقوق شهدا، مسئول تعاون قرارگاه نیز شهید شد.

وقتی در ارتباط با جریانات سیاسی از وی می‌پرسند در چه خطی هستی؟ می‌گوید:

ما در خط ثواب هستیم.

 

شهید باقری درمورد نیروهای بسیجی می‌گفت:

این بسیجی ها امانتی الهی هستند که باید قدرشان را بدانیم و تمام سعی خود را در حفظ آنها بکار بریم. این بسیجی است که جنگ را اداره می‌کند تا زمانی که نیروی ایمان در آنها وجود دارد، جنگ به پیروزی می‌انجامد.

شهید باقری همواره به دوستانش می‌گفت:

تا خالص نشوی خدا ترا برنمی‌گزیند. لذا باید سعی کنیم که خداوند عاشقمان بشود تا ما را ببرد.

 

 

پس از عملیات رمضان در شهریور ماه 1361 که مقارن با ایام حج بود، در پاسخ به پیشنهاد یکی از دوستانش جهت عزیمت به سفر حج گفته بود:

هنوز که کار جنگ تمام نشده و دشمن بعثی در خاک ماست، بروم به خدا چه بگویم؟ وقتی می‌روم که حرفی برای گفتن داشته باشم.

 

چند ماه پس از این صحبت در نهم بهمن ماه 1361 در طلیعه ایام مبارک دهه فجر در حالی که تعدادی از همرزمان و همسنگرانش به دیدار حضرت امام خمینی(ره) شتافته بودند، او برای شناسایی و آماده‌سازی عملیات والفجر مقدماتی به همراه تعدادی از برادران سپاه در خطوط مقدم چنانه (منطقه فکه) در سنگر دیده‌بانی مورد هدف گلوله خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت و همراه همسنگرانش شهیدان مجید بقایی، وزوائی و ... به لقاءالله شتافت.

آخرین کلامی که از این شهید بزرگوار شنیده شد پس از ذکر شهادتین، نام مبارک امام شهیدان، حسین(ع) بود.

شهید باقری در همه مدت حضورش در جبهه‌های جنگ تنها یکبار، آن هم به مدت پنج روز برای ازدواج، از جنگ جدا شد و به جهت عشق به حضرت امام زمان(عج) نام نرگس را برای تنها فرزندش برگزید.

 

 

روحش شاد.

 

منبع : تبیان

 


یلدا در آذربایجان غربی

شب یلدا درآذربایجان غربی مانند تمامی ایران به عنوان آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان و درازترین شب سال، جشن گرفته می‌شود.

مراسم یلدا در این استان که به چیلله گجه سی موسوم است، فرصت مغتنم دوباره ای برای اعضای خانواده فراهم می کند که گردهم بنشینند و تا پاسی از شب با هم باشند.

آیین‌های شب یلدا در استان آذربایجان‌غربی هم مشابهت‌های زیادی با سایر نقاط ایران دارد و هم برخی از این آیین‌ها و رسم‌ها ریشه در باورهای قومی و منطقه‌ای مردم این استان دارد.

  خشیل؛ غذای شب یلدای آذربایجانی‌هاmore

خوردن هندوانه سمبل سبزی و شادابی، انار نماد تکثیر و زایش، حلوا نماد شیرینی و شیرین کامی از جمله سور و سات شب یلدا در آذربایجان غربی است که در اکثر نقاط ایران نیز مرسوم است.

فرستادن هدیه به نوعروسان از سوی خانواده داماد، یکی از آیین هایی است که هنوز به قوت خود باقی است، در شب چله خانواده داماد با میوه های و تنقلات خاص شب یلدا را به خانه نوعروس می‌برند و خانواده عروس نیز یک مهمانی ترتیب می‌دهد و از خانواده داماد پذیرایی می‌کند.

جشن خدر نبی:

از قدیمی‌ترین رسم‌های منطقه آذربایجان در شب چله برگزاری جشن خدر نبی و قورتولوش بایرامی (عید نجات) است که ریشه در باورهای ایرانیان باستان دارد که تا حدودی از بین رفته ولی خاطرات آن هنوز در اذهان مادربزرگ ها و پدربزرگ ها به جا مانده است.

در عید خدر نبی جوانان دم بخت هر روستا حبوباتی نظیر نخود، گندم، ذرت، تخم هندوانه و خربزه از منازل اهالی روستا جمع می‌کردند و پس از پختن و خشک کردن، همراه نمک در هاون می کوبیدند که در اصطلاح محلی «قووت» نامیده می شود.

هر یک نفر از جوانان به اندازه هفت ناخن از این قاووت را زیر زبان خود گذاشته و می‌خوابیدند و خواب‌هایی که می‌دیدند توسط بزرگ تر ها تعبیر می‌شد.

همچنین دختران دم بخت از حبوبات جمع آوری شده آش پخته و بین همسایه ها تقسیم می کردند. که در واقع نوعی نذری برای باز شدن بختشان بود.

با گذشت زمان و تغییرات فرهنگی و اجتماعی، نوع برگزاری این گونه مراسم نیز متحول شده، ولی اساس و پایه آنها ثابت مانده است، امروزه در مناطق آذربایجان شب یلدا جوان‌ترها در منزل پدر و مادر جمع شده و با خوردن هندوانه، انواع حلوا، آجیل، پشمک و سایر تنقلات مدرن که جایگزین کشمش، سنجد، گندم برشته و انگور و سایر خوردنی‌های سنتی، این شب را جشن می گیرند.

به این ترتیب که اگر خانواده‌ای تازه عروس نامزد داشته باشد با خرید معمولا یک قطعه طلا و یک دست لباس و شیرینی به منزل عروس رفته و با دادن هدیه ها اجازه تازه عروس را از پدر و مادرش می گیرند تا در مراسم شب به منزل داماد بیاید.

همچنین اگر خانواده ای دختر تازه عروس داشته باشد که در طول این سال به خانه بخت رفته باشد معمولا دو سه روز قبل از شب یلدا هدیه و تنقلات همراه نان محلی پخته شده آماده کرده و توسط برادر عروس به منزل داماد می فرستند.

در آیین آذربایجان‌غربی، هندوانه نشانه‌ای از فصل گرما و تابستان است و مصرف آن در شب یلدا که شب آغاز فصل سرماست خود بیانگر غلبه و چیرگی بر شدت سرمای زمستان است و شروع خوشی بر فصل سرما تلقی می‌شود.

پیران قوم هنوز حکایتهای زیادی از شیرینی و سرخی هندوانه شب چله روزگاران گذشته که عمدتا در پای کرسی میل می شد تعریف می کنند.

تهیه کوندالا:

سابق بر این که زمستانها از شدت و سختی برخوردار بود و سرمای آن سوز بیشتری داشت و لوازم گرمایشی وضعیت
امروزین را نداشت بانوان آذربایجانی برای گرما بخشیدن به شب چله در روزهای نخست پاییزی اقدام به تهیه نوعی سوخت سنتی به نام "کوندالا" می کردند که به صورت گداخته در داخل یک سینی و در زیر کرسی قرار می گرفت وگرمای شادی آوری را به اتاق می بخشید.

این سوخت سنتی ترکیبی از زغال و خاکستر درخت مو بود که با کمی آب ترکیب می یافت و شکل گلوله ای پیدا می کرد
و مورد استفاده درطول زمستان قرار می گرفت.

علت نامگذاری آن به کوندالا در واقع شکل گلوله ای آن است و امروز نیز "کونده" همان معنای گرد و شکل گلوله ای را دارد.

رونق دورانهای گذشته شب چله در آذربایجان‌غربی داستانها و حکایتهایی بود که توسط ریش سفیدان، پدر بزرگها و مادربزرگها نقل می شد.

امیرارسلان، رستم نامه، کوراوغلو، داستانهای حماسی و عاشیقی از جمله حکایتهایی بود که با تکرار در شبهای طولانی
زمستانهای گذشته به خصوص شب چله سینه به سینه به نسل امروز منتقل شده است.

نامگذاری شب چله برای یلدا در آذربایجان غربی از این جهت است که روز شمار محلی مردم، شب یلدا پایان فصل پاییز و آغاز «چله بزرگ» و زمستان است.

فصل زمستان در آذربایجان غربی به سه دوره تقسیم می شود که 40 روز اول آن چله بزرگ ، 20 روز بعد از آن چله کوچک و 30 روز آخر بایرام آیی ( ماه عید نوروز ) است.

http://images.hamshahrionline.ir//images/2012/12/385303_5GsQiab7.jpg

همچنین در شب یلدا از دوران گذشته آیین‌هایی انجام می شد که بر شیرینی و خاطره انگیز بودن این شب می‌افزود که در این میان حضور کوچکترهای فامیل در خانه بزرگترها و جمع شدن بر زیر یک کرسی و ریختن انواع شیرینی‌ها، حلواها، بادام و گردو، سنجد، انار، هندوانه، به و سیب روی کرسی و خوردن آنها و تعریف کردن خاطره‌ها و ضرب المثل آن شب را می‌گذراندند.

یکی دیگر از رسم‌های زیبای مردم این استان در شب یلدا متل خوانی بزرگترها برای کوچکترها بود که این رسم دیگر با آمدن تلویزیون به خانه ها برچیده شد و جوانان بیشتر جذب برنامه‌های تلویزیونی شده و توجهی به داستان فلکلور و پندآموز بزرگترها نشان نمی‌دهند.

غذای مخصوص این شب نیز در قدیم کوفته بود و با حضور بر سر سفره اعضای هر خانه این غذا مشاهده می‌شد.

همچنین این شب از دیرباز مورد تکریم مردم و اهالی آذربایجان بوده و مراسم ویژه ای برای بزرگداشت آن انجام می شده است.

در این شب مردم برای غلبه بر سرمای زمستان، محیط خانه را گرم می‌کردند و به این بهانه دور بزرگتر فامیل جمع می شدند.

مردم آذربایجان در قدیم برای اجرای رسوم مذهبی، در شب یلدا، تا طلوع سپیده صبح به انتظار روشنایی و شکست اهریمن و تاریکی تجمع می‌کردند.

خانواده های آذربایجانغربی به عنوان یک رسم مطلوب و زیبا، هنوز هم فرستادن هدایا و سوغات به منزل نوعروسان و دختران نامزد کرده در شب چله را فراموش نکرده اند.

این هدایا که شامل خوراکیها، تنقلات، میوه و دیگر اقلام به همراه یک کادوی خاص چون انگشتری یا گردن آویز و نظایر این است به عنوان "چیله پایی" به خانه نوعروسان یا دختر نامزد کرده فرستاده می شود.

این هدایا معمولا با اصول و آداب خاصی به خانه دختر ارسال می شود که عبارت از قراردادن هدایای شب یلدا بر روی یک سینی مسی است که با دستمالی منقوش و سوزن دوزی شده پوشانده شده و با گل تزیین یافته است.

"ائویز آباد اولسون" (خانه تان آباد باد)، "پایینیز چوخ اولسون" ( نعمت تان به وفور)، "تانری خوشلوق وئرسین" (خداوند همیشه دلخوشتان کند) و نظایر اینها دعاهای خانواده ای است که سوغات شب یلدا را دریافت کرده است. در آذربایجان‌غربی در کنار این خوردنیهای مختلف شب چله، حلوای محلی نیز جایگاه ویژه ای دارد.

آذربایجان‌غربی به خصوص ارومیه به عنوان یکی از شهرهای تولید کننده حلوای محلی درکشور شهرت دارد و از چند وقت مانده به شب چله از شهرهای دور و نزدیک فروشندگان و مصرف‌کنندگان برای عرضه و مصرف حلوای شب یلدا به این شهر سفر می کنند.

حلوای هویج و گردوی ارومیه در شب یلدا مصرف بالایی دارد و در بیشتر مناطق کشور نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

خانواده ها در ارومیه خود نوعی حلوای محلی نیز تهیه می کنند که به "داش حالوا" موسوم است و علاقه مندان ویژه ای بخصوص در بین کودکان دارد.

در کنار این خوراکی ها، پشمک، مغز گردو و بادام ، کشمش و میلاخ (انگوری که به صورت آونگ از تابستان نگهداری شده است)، دوشاب (شیره انگور) نیز در بین خوردنی‌ها در آذربایجان غربی جایگاه ویژه ای دارد.

زمستان با شب چله آغاز می شود و مردم آذربایجان غربی دو ماه اول زمستان را به 40 روز و 20 روز مجزا تقسیم می کنند که به 40 روز اول چله بزرگ و 20 روز دیگر چله کوچک نام می نهند.

به اعتقاد مردم این استان زمستان شدت بیشتری در 40 روز اول دارد.

منبع : توکا 


کلم پلوی شیرازی برای شب یلدا

 


همشهری آنلاین:
 
شب یلدا، مراسم سنتی ایرانی‌هاست که در هر گوشه ایران یک نوع غذا را به عنوان غذای این شب طبخ می‌کنند.

این کلم پلو را می‌توانید با گوشت قیمه هم تهیه کنید که خیلی خوشمزه‌تر خواهد شد ولی روش سنتی آن با کوفته قلقلی است.

مواد لازم:

آرد نخودچی: دو قاشق

تخم‌مرغ: یک عدد

دو قاشق پیاز رنده شده

رب گوجه‌فرنگی

زعفران دم کرده

یک عدد کلم برگ بزرگ

گوشت چرخ کرده: 600 گرم

ادویه مخلوط و کمی پودر دارچین و پودر گل سرخ خشک

حدود نیم کیلو سبزی معطر خرد شده

روغن به مقدار لازم

طرز تهیه:

* ابتدا گوشت چرخ کرده را با ادویه - آرد نخود‌چی و پیاز رنده شده مخلوط می‌کنیم و ورز میدهیم . بعد داخل روغن سرخ میکنیم و کنار می‌گذاریم.

* گوشت قیمه را هم به همین طریق می‌توان درست کرد ولی باید پخته و کنار گذاشته شود.

* کلم را شسته و خرد کرده و تفت می‌دهیم تا آبش کشیده شود.

* بعد با کمی روغن و پیاز سرخ می‌کنیم و رب گوجه‌فرنگی اضافه می‌کنیم و کمی دیگر تفت می‌دهیم تا رنگش کاملا قرمز شود.

* حال با کمی آب (یا آب گوشت یا مرغ) که از قبل کنار گذاشتیم آن را کاملا می‌پزیم.

* وقتی کلم پخته شد، کوفته قلقلی‌ها (یا گوشت قیمه) رو داخلش می‌ریزیم.

* حدود یک ربع طول خواهد کشید تا قلقلی‌ها پخته و آب این مایه کشیده شود. (هنگام مخلوط کردن لای برنج نباید آبدار باشد). در این حین ادویه دارچین و پودر گل سرخ را اضافه می‌کنیم و نمک و فلفلش را چشیده و اندازه می‌کنیم.

* برنج را آبکش کرده و زنده‌تر برمی‌داریم. چون با سبزی تازه و مایه کلم و گوشت مخلوط می‌شود، احتمال نرم و خمیر شدن آن وجود دارد

* لایه به لایه از مایه کلم و گوشت و سبزی معطر بین برنج می‌ریزیم . روغن داغش را اضافه می‌کنیم و سپس حدود 45 دقیقه روی شعله متوسط گاز دم می‌گذاریم.

کلم پلوی شیرازی

 

 

منبع : تبیان


گردانی که ده مداح شهید دارد

    نظر
 گردانی که 10 مداح شهید دارد+تصاویر

نقش مداحان در جبهه کمتر از فرماندهان نبود. آنها فرماندهان نظامی و رزمی بودند و مداحان فرماندهان معنوی. این موضوع بیشتر در واحدها و گردان‌های عملیاتی برجسته تر بود. 


 گردانی که 10 مداح شهید دارد+تصاویر

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ نقش خوننده ها(مداحان) در جبهه کمتر از فرماندهان نبود. اونها فرماندهان نظامی و رزمی بودند و مداحان فرماندهان معنوی... این موضوع بیشتر در واحدها و گردان‌های عملیاتی برجسته تر بود. البته این خوننده ها و یا مداحان اسم و رسمی نداشتند و جزء مداحان صنفی نبودند. رزمنده هایی بودند که به جبهه اعزام می‌شدند و در گردان‌ها سازمان دهی می‌شدند.

خوننده ها تو گردان‌ها و واحدها، آدم های شاخصی بودند. قبل از عملیات‌ها علاوه بر وظیفه ای که به عنوان رزمنده در سازمان رزم داشتند، وظیفه نا نوشته دیگری هم داشتند که بالا بردن فضای معنوی گردانهاشون بود. هر جا هم فرمانده از اونها می‌خواست که با صدای خوششون جمع رو حسینی کنند،نه نمیگفتن.. البته این حقیر چند بار تمرد کردم و شاید به این خاطر شهید نشدم!


مداح اهل بیت(ع) شهید مصطفی مبینی-شهادت:عملیات بدر

 

مداحان رسمی و شناخته شده یا به جبهه نمیومدند و یا اگر هم می‌آمدند از فضای پادگان و یا قرارگاه و ستاد تبلیغات جلوتر نمیومدند. تو گردان‌ها و واحدهای عملیاتی که اصلا و ابدا و یا به ندرت پیداشون می‌شد.


مداح اهل بیت(ع) شهید امیر مسعود تابش/شهادت در عملیات کربلای 1

از این صنف مداح تو شهر تهرون الی ماشاءالله بودند و خیلی هم مدعی، اما تعداد آنها که به جبهه اومدند شاید به اندازه انگشتان دو دست نشود. شاید نسل جوان حاضر که مشتاق دونستن احوالات جبهه هستند یکی از سوالهاشون این باشه که:

مگر جبهه پایگاه معنویت نبود و مگر نه اینکه حماسه عاشورا و مکتب سیدالشهداء(ع) در جبهه پر رنگ بود و همه پیروزی های رزمندگان در جبهه ناشی از این فضای حماسه بود. پس چرا یادی از علمدارها و پرچمدارهای این حماسه که همان مداحان جبهه بودند نمی‌شود.

 
مداح اهل بیت(ع) شهید علی سیفی-شهادت:عملیات والفجر8

 

آیا وسعت جبهه همین سه، چهار مداح شهید رو داشته که معروف هستند. آیا نباید مداحان شهید مثل شهدای روحانیت در جبهه معرفی شوند. آیا نباید نسل جوان امروز بداند که مداحان جبهه اهل شعار نبودند و امام حسین (ع) را فقط برای روزهای عافیت نمی‌خواستند، بلکه وقتی قرار شد سینه مقابل گلوله بدهند و پا پس نکشیدند. همه فرمانده هان جنگ معترفند به نقش تعیین کننده و برجسته مداحان جبهه.

بارها اتفاق افتاده بود که در گره های عملیات‌ها، فرمانده هان رده بالای جنگ به مداحان به عنوان تابلوداران مکتب اهل بیت علیهم السلام پناه می‌بردند! که ما تمامی تدبیرها را کرده ایم و کار عملیات به بن بست رسیده و حالا نوبت شماست که با ایجاد شور حسینی در رزمنده هایی که احیانا روحیه خود را از دست داده اند کار رو جلو ببرید. والحق و الانصاف به اعتراف همان فرمانده ها نوکرهای امام حسین(ع) کم نگذاشتند و وقتی همه سینه ها به خاکریز چسبیده بود از جا بلند شدند و بیرق حسینی را بر افراشتند و فریاد زدند:

نسیمی جان فزا می‌آید

بوی کرببلا می آید


مداح اهل بیت(ع) شهید حسن مقدم-شهادت:عملیات کربلای 2

 اما این مجلس مداحی زیاد طول نمی‌کشید. چرا که ترکش یا گلوله ای این نغمه داوودی رو خاموش می‌کرد. امروزه نسل جوان اقبال خوبی نسبت به مجالس اهل بیت (ع) خاصه سیدالشهداء(ع) نشون می‌دهند و به تبع اون مداحان با اقبال خوبی مواجه شدند و کار بجایی رسیده که دشمن هم طمع به این گونه مجالس و مادحین به عنوان بیرق داران این مجالس معنوی و تاثیر گذار داره.

مجموعه های زیادی هم امروز در کشور مدعی ساز مان دهی این عزیزان شدند و هر کدوم خود را پیشتاز در این امر می‌دانند. اما از یک مسئله مهم همشون غافل هستند و آن آینه که اصلا فلسفه عزاداری ها و تجمع حول محور اهل بیت (ع) یار جمع کردن برای یاری مرام اونهاست نه برای پلو و چلو خوردن، و نگرانی برای این وجود دارد که ما یار پلو و چلویی جمع نکنیم.

 
مداح اهل بیت(ع) شهید عباس حسنی-شهادت:عملیات خیبر

و به طور واضح‌تر مداحانی تربیت نکنیم که در عافیت ها پای کار امامشون باشند. اگر پای خطر و تیغ و تیر به میدون اومد میدون رو خالی کنند. این جمله معروف که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» یک لفظ نیست بلکه یک استراتژیست. یعنی ما مدام در جنگ و مبارزه هستیم. امروزه این چه حرف لغوی است که مداحان "به شرط سواد سیاسی" در سیاست وارد نشوند. متاسفانه این کلام نا مربوط را از زبان بعضی از مداحان تابلو دار هم می‌شنویم.

 
مداح اهل بیت(ع) شهید حسن خدمتی-شهادت:عملیات کربلای 5

همانهایی که در زمان جنگ تحمیلی و زمانی که امام خمینی که پیرو مکتب امام حسین (ع) بود فرمان حضور در جبهه و یاری دین خدا را داد تعلل کردند و به هیئت داری مشغول شدند. امروزه اگر اصرار می‌شود که روش و منش و سلوک مداحان شهید تبین شود برای نسل نویی که می‌خواهند در کسوت نوکری اهل بیت انجام وظیفه کنند به این خاطر است که ما گرفتار کسانی نشویم که نون و اعتبار خود را از مکتب امام حسین می‌گیرند، اما حاضر نیستند برای ابقای آن تیغ و تیر نه حتی یک سیلی نوش جان کنند.

 
مداح اهل بیت(ع) شهید علیرضا سلمانی-شهادت:عملیات مرصاد

چرا کسی دنبال نمی‌کند که غلامعلی رجبی هم بهانه داشت برای ماندن محرم سال 67 که بماند و هیئت داری کند و مکتب امام حسین رو تو تهرون پر رنگ کند اما خودش رو به جبهه رسوند و در عملیات مرصاد جلو دار گردان مسلم ابن عقیل (ع) بود و با این کار به اربابش عرض کرد که ما ذاکر و مداح شما با چای قند پهلو و بلند گوی کذایی و کباب چنجه بعد از مراسم و احترام و پاکت و... نیستیم.

 
مداح اهل(ع)بیت شهید حسین خلجی-شهادت:عملیات والفحر2

ما اهل تیغ و تیر و نیزه هستیم. و اگر کربلا هم بودیم مقابل شبه پیغمبر علی اکبر(ع) تیغ می‌زدیم تا پیشمرگ او شویم. مداحان شهید ما در جبهه کم نگذاشتند و بر ماست که برای نسل نو که وارد جرگه نوکری اهل بیت می‌شوند تبین کنیم روش و منش اونها را تا مداحانی تربیت کنیم که بصیرت در دین را در حد اعلا داشته باشند و همواره مدافع نظام ولایی و به عنوان بازوی نایب امام زمان پا به کار آماده سربازی و جانبازی باشند.

 
مداح اهل بیت(ع) شهید سیدجمال شرق آزادی-شهادت:عملیات خیبر

اینها همه مقدمه بود که مداحان شهید گردانمون رو معرفی کنم. اینها مداحان شهید گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء(ع) در دفاع مفدس هستند که با تقدیم جان در راه دین، به اربابشون اعلام وفاداری کردند. اگر گردان تخریب لشگر ده آوازه ای داره برای اینهاست. نفس اینها راه گشا بود. یادمه یکی از همین مداحان تعریف می‌کرد که یکی از تخریبچی ها جلوی من رو گرفت و گفت: فلانی اگر برای امام حسین کم بگذاری و من شب عملیات تو میدون مین دستم بلرزه، روز قیامت جلوی امام حسین (ع) یقه ات رو میگیرم...

 


مداح اهل بیت(ع) شهید محمدرضا خدیور -شهادت:عملیات خیبر


..............


یلدا در گیلان

    نظر

 

مردم گیلان معتقدند، در شب چله از انواع خوراکی‌ها مصرف می‌کنند و مثل مناطق مختلف اداب و رسوم ویژه‌ای دارند.

مردم استان گیلان در شب یلدا از تنقلاتی مانند هندوانه، آب ایزگیل یا آب کونوس، برشته برنج و سه میوه محلی پرتقال، گلابی محلی به نام «خوج» و لیمو استفاده می‌کنند.

http://images.hamshahrionline.ir/images/position36/2012/12/12-12-12-175549images.jpg

در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.

همچنین مردم شهرها و روستاهای شرق گیلان در شب یلدا هنگام بریدن هندوانه شعری را با مضمون «امشب شب چله / خانم جیر (زیر) پله / چاقو بزنیم / هندانه کله (سر)» می‌خوانند.

«آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی‌هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌کنند و کمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اطاق می‌گذارند.

ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوکونوس در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه‌کش آفتاب می‌خورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل).

در گیلان در خانواده‌هایی که در همان سال پسرشان را داماد یا نامزد کرده‌اند رسم است که طبقی برای خانواده نوعروس می‌فرستند.

در این طبق میوه‌ها و خوراکی‌ها و تنقلات ویژه شب چله به زیبایی در اطراف آراسته می‌شود و در وسط طبق هم یک ماهی بزرگ (معمولا ماهی سفید) تازه و خام همراه با تزیین سبزیجات قرار می‌گیرد که معتقدند باعث خیر و برکت و فراوانی روزی زوج جدید و همچنین سلامت و باروری نوعروس می‌گردد.

فال هندوانه در یلدای گیلان

در میان برخی مردم و جوانان دم بخت این استان مرسوم است که در شب یلدا فال هندانه پوس (پوست هندوانه) می‌گیرند.

برای گرفتن این فال، هندوانه را به چهار قسمت طولی تقسیم می‌کنند و هر چهار پوست را به پشت سر خود می‌اندازند. در این میان، چهار حالت پیش می‌آید، اگر دو قاچ هندوانه، سفید و دو قاچ، سبز باشد، به معنای حد وسط بودن برای نیت شخص است. اگر سه قاچ سبز و یک قاچ سفید بیفتد، نیت آن خوب است، اگر سه قاچ سفید و یک قاچ سبز باشد، نیت بد است. اگر هر چهار قاچ سبز باشد، به معنای خیلی خوب و اگر هر چهار قاچ سفید باشد، به معنای خیلی بد است.

معمولا مردم در شب یلدا در خانه فردی که از همه بزرگتر است و به او احترام می گذارند، جمع می شوند و فال حافظ می‌گیرند.

منبع : تبیان 

 


مالک اشتر جبهه ها

شهید شیرودی ؛ مالک اشتر جبهه ها

شهید شیرودی

صاحب نظران جنگ های هوایی شهید شیرودی را « نامدارترین خلبان جهان» نامیده اند . وی هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه می رفت و دشمن را زیر رگبار گلوله می گرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور می داد.

به گزارش خبرگزاری مهر، شهید علی اکبر شیرودی در دیماه 1334 در روستای بالاشیرود تنکابن در استان مازندران چشم به جهان گشود . پدر این شهید بزرگوار در مورد خوابی که پیش از بدنیا آمدن علی اکبر دیده می گوید :" پیش از تولد علی اکبر در خواب دیدم که بر فراز بام خانه، ستاره درخشانی است که چشمها را خیره می کند به طوری که اهالی از اطراف برای تماشای آن می آمدند. علی اکبر که متولد شد، درشت تر از نوزادان دیگر بود و اعجاب اقوام و همسایگان را بر انگیخت".

هنگامی که شهید شیرودی طفلی بیش نبود پدرش تحت تأثیر خوابی که دیده بود در تعلیم قرآن به فرزند همت گمارد. در دوران دبستان نیز نه تنها از نظر جسمی جثه ای درشت داشت بلکه از نظر هوش و استعداد از بسیاری از همسالان خود گوی سبقت را ربوده بود. بعد از اتمام دوره ابتدایی و کسب رتبه شاگرد اولی، به دلیل نبود دبیرستان در روستای بالاشیرود در دبیرستان شیرود در شش کیلومتری محل سکونتش ادامه تحصیل داد. وی که از مشکلات مالی خانواده مطلع بود از طریق کارگری و کشاورزی به پدرش کمک می کرد.

در دوران جوانی همچنان از لحاظ ایمان، اخلاق و تحصیل سرآمد جوانان آن منطقه بود. معلم تعلیمات دینی وی در خصوص ویژگی های اخلاقی علی اکبر می گوید : "اخلاق اسلامی و رفتار جوانمردانه  او نشانه هایی از خصوصیات جوانی میرزا کوچک خان را مجسم می کرد."

شهید علی اکبر قربان شیرودی در سال آخر دبیرستان جهت یافتن کار به تهران آمد و در کنار کار به ادامه تحصیل پرداخت. در سال 1350 با افکار و مبارزات امام خمینی (ره) آشنا شد و شروع به مطالعه معارف و کتابهای ادیان مختلف همچنین کتب فلسفی و سیاسی از جمله نوشته های شهید مطهری کرد.

شهید شیرودی

شهید شیرودی، در سال1351 وارد دوره مقدماتی خلبانی شد و پس از مدتی برای گذراندن دوره کامل به پادگان هوا نیروز اصفهان منتقل شد. با اتمام دوره خلبان هلیکوپتر کبری به این موضوع پی برد که نفوذ آمریکایی ها در ارتش و فرهنگ کشور بیش از آن است که تصور می شد. وی پس از پایان دوره خلبانی به عنوان خلبان به استخدام ارتش در آمد و به پادگان هوانیروز کرمانشاه منتقل شد. در این ایام با شهید احمد کشوری، از خلبانان مؤمن که از همشهریانش نیز بود آشنا شد.

این شهید بزرگوار در دوران مبارزات انقلاب اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) را در کرمانشاه پخش می کرد و در آستانه پیروزی انقلاب همراه با حجت الاسلام آل طاهر مسئولیت حفاظت از کرمانشاه به خصوص رادیو و تلویزیون و ادارات مهم دولتی را بر عهده گرفت. در غائله کردستان داوطلبانه به این منطقه شتافت و در مقابل گروه های ضد انقلاب به مبارزه پرداخت. در همین دوره و در سن 24 سالگی به دلیل فداکاری های کم نظیر و تحرکات فوق العاده اش به عنوان فرمانده خلبانان هوانیروز انتخاب شد.

شهید شیرودی در حماسه پاوه نیز نقش تعیین کننده ای در آزادسازی شهر ایفا کرد به طوری هاشمی رفسنجانی به نشانه سپاسگزاری از وی گفت : "شیرودی حق بزرگی در این کشور دارد." شهید چمران در خصوص رشادت های شهید شیرودی در غائله کردستان و پاوه می گوید: "هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه می رفت و دشمن را زیر رگبار گلوله می گرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور می داد. او با آن وحشتی که در دل دشمن ایجاد می کرد، بزرگترین ضربات را به آنها می زد".همرزمان این شهید بزرگوار در خصوص شخصیت والای خلبان شیرودی می گویند: روزی در تعقیب ضد انقلاب وقتی خواست راکتی شلیک کند متوجه حضور بچه ای در آن حوالی شد، برگشت و ابتدا با بال هلیکوپتر بچه را ترساند و از آنجا راند و بعد برگشت و حمله کرد.

شهید شیرودی پس از سه سال مبارزه با ضد انقلاب در غرب کشور به اصرار روحانیون و همرزبان پاسدارش در 20 شهریور 1359 به مدت یک ماه به مرخصی رفت، اما بیش از 10 روز در تنکابن نماند، چراکه با شنیدن حمله عراق به جنوب ایران به منطقه بازگشت. در آن چند روز نیز با اینکه منافقان و ضد انقلاب در تعقیب او بودند، وی بدون محافظ و تنها با یک قبضه کلت کمری که از حجت الاسلام حاج احمد خمینی هدیه گرفته بود در تنکابن تردد می کرد و اغلب اوقات با لباس کار به میان روستاییان می رفت و در کشتزارها به سالخوردگان کمک می کرد.

با شروع جنگ تحمیلی در 31 شهریور ماه سال 1359 به منطقه کرمانشاه رفت. وی هنگامی که شنید بنی صدر دستور داده پادگان تخلیه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپیچی کرد و به  دو خلبانی که با او همفکر بودند گفت : "ما می مانیم و با همین دو هلیکوپتری که در اختیار داریم مهمات دشمن را می کوبیم و مسئولیت تمرد را می پذیریم". در طول 12 ساعت پرواز بی نهایت حساس و خطرناک، این شهید به عنوان تنها موشک انداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد. شجاعت و ابتکار عمل این شهید نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاری های مهم جهان منعکس شد. بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته اش این بود که کارشکنی های  بنی صدر و بی تفاوتی برخی از فرماندهان را به عرض امام (ره) برساند. در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت، اما طی نامه ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در 9  مهر 1359 چنین نوشت:" اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می باشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ ها شرکت نموده اند، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته ام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته ام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بوده ام، برگردانید".

دستنوشته شهید شیرودی

شهید شیرودی در عملیاتهای پروازی خود تلفات سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط استراتژیکی غرب کشور وارد کرد. در 13 دی ماه 1359 وقتی خیانت های آشکار بنی صدر را دید به افشاگری پرداخت و از شنوندگان سخنانش خواست با ایمان و اسلحه و چنگ و دندان از میهن اسلامی دفاع کنند. در همین ایام شهید علی اکبر شیرودی را به خاطر باز پس گیری ارتفاعات بازی دراز بازداشت تنبیهی کردند و در واکنش به این مساله روحانیون متعهد و اعضای سپاه کرمانشاه مراتب ناراحتی خود را در اسرع وقت به اطلاع اعضای شورایعالی دفاع از جمله آیت الله خامنه ای و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رساندند و حکم بازداشت وی در 6 دی ماه سال 1359 منتفی شد.

وی در مصاحبه ای که در مجله پیام انقلاب منتشر شد، علت زنده مانده اش را پس از چند هزار مأموریت هوایی و انجام بالاترین پروازهای جنگی در دنیا و نجات یافتن از 360 خطر مرگ مشیت و عنایت الهی عنوان می کند.

او به دلیل لیاقت و شجاعت ظرف هفت ماه از درجه ستوانیاری به درجه سروانی ارتقاء یافت. شهیدعلی اکبر شیرودی از شهادت خود آگاه بود، چنان که به یکی از روحانیون متعهد کرمانشاه گفته بود: " شهید احمد کشوری را در خواب دیدم که به من گفت شیرودی یک عمارت خیلی خوبی برایت گرفته ام و باید بیایی و در این عمارت بنشینی".

آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با 250 تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سر پل ذهاب گسیل می کند. 

خلبان یاراحمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین می گوید: " بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست می گرفت. درآخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانک های عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید."

شهادت شهید شیرودی

جنازه شهید شیرودی پس از تشیع باشکوه در روستای شیرود تنکابن به خاک سپرده می شود. از شهید شیرودی دو فرزند به نام عادله و ابوذر که در هنگام شهادت پدر 4ساله و یک ساله بودند به یادگار مانده است.

پس از شهادت سروان خلبان علی اکبر شیرودی در تاریخ 8 اردیبهشت 1360،  شخصیت های مملکتی نسبت به شخصیت والا و سلوک اخلاقی وی اظهارات مختلفی نموده اند از جمله حضرت آیت الله خامنه ای از وی به عنوان اولین نظامی که در نماز به او اقتدار کرده است، یاد می کند و او را مکتبی، مومن و جنگنده در راه خدا توصیف می کنند. حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در مورد وی می گوید: " من در قیافه شیرودی مالک اشتر را دیدم." همچنین شهید دکتر مصطفی چمران، وزیر دفاع وقت او را « ستاره درخشان جنگ های کردستان» نامیده است. صاحب نظران جنگ های هوایی او را « نامدارترین خلبان جهان» نامیده اند؛ چنان که شهید تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش در باره وی می گوید: "ناجی غرب و فاتح گردنه ها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیر ممکن ها را ممکن ساخت. کسی بود که وقتی خبر شهادتش را به امام (ره) دادم، امام در مورد وی فرمود:" او آمرزیده است".

منبع:تبیان به نقل از سایت شهید آوینی

 


غذاهایی که می توانید با هندوانه درست کنید

غذاهایی که می توانید با هندوانه درست کنید

غذاهایی که می توانید با هندوانه درست کنید
با استفاده از دستورهای مختلف از کشورهای مختلف می توانید بدون صرف هزینه های گزاف به اقصی نقاط دنیا سفر نمایید . با درست کردن سالاد هندوانه با پنیر فتا و نعنا به یونان سفر کنید

عجله کنید . نمی توانید به چیزی که با هندوانه درست می کنید و به همراه کیک توت فرنگی  یکی از بهترین دسرهای  محبوب تابستانی  است فکر نکنید . مگر اینکه هندوانه را پاره کرده و تخم هایش را درآورید  و اجازه دهید تکه های بزرگ و خنک کیک میوه ای به طرز خوشمزه و مطبوعی در دهان شما آب شود . 
در این جا به ارائه تعداد زیادی از دستورهایی که با استفاده از هنودانه درست می شوند می پردازیم . 
برای افراد مبتدی هندوانه خیلی خوب تبدیل به یک نوشیدنی تابستانی می شود چرا که بخش اعظم هندوانه را آب تشکیل می دهد .
کار را با درست کردن لیموناد خنک کننده هندوانه ای شروع کنید .
اگر در آشپزیتان از هندوانه استفاده نمی کنید می توانید تکه های هندوانه را با سالادها و یا دیگر خوراکی ها ترکیب کنید .
با استفاده از دستورهای مختلف از کشورهای مختلف می توانید بدون صرف هزینه های گزاف به اقصی نقاط دنیا سفر نمایید . با درست کردن سالاد هندوانه با پنیر فتا و نعنا به یونان سفر کنید و یا با تهیه سس سالسا تند هندوانه به جنوب سفر کرده و یا با درست کردن سوپ گازپاچو (Gazpacho : این سوپ سبزیجات با بیس گوجه فرنگی که بصورت سرد سرو می شود در منطقه آندلس اسپانیا درست می شود ) به اسپانیا سفر کنید . سالاد پنیر بز و هندوانه با سس لیمو  و سرکه را هم فراموش نکنید . 
لیموناد هنودانه 
در عرض چند دقیقه این لیموناد را درست کنید و از طعم این لیموناد که ترکیب هندوانه و کیوی با است  شگفت زده شوید . 



سالاد هندوانه با پنیر فتا و نعنا 
یکی از خوشمزه ترین سالادهاست که در کشور یونان ابداع شده است



سالسای هندوانه
برای درست کردن این خوراکی پر ملات  محبوب طعم تند فلفل  با خنکی هندوانه  کاملا ً با هم جور می شود . 


سالاد هندوانه و پنیر با سس لیمو
 غوغایی از رنگ و  طعم و بافتهای متضاد  که طعم فوق العاده خوبی خواهد داشت . 



نوشیدنی خنک کننده با طعم هندوانه 
با ترکیب هندوانه با مقدار اندکی آب انگور ، لیمو  و آب گاز دار یک نوشیدنی خنک کننده آسان  و راحت درست نمایید . 



سوپ هندوانه 

با وجود هندوانه چه کسی برای درست کردن سوپ گازپاچو از گوجه فرنگی استفاده می کند ؟ 

مواد مورد نیاز برای سوپ گازپاچو :

گوجه‌فرنگی : 4 عدد ( به جای گوجه فرنگی از هندوانه استفاده کنید )
فلفل تند : 1 عدد
فلفل دلمه‌ای : 1 عدد
نمک و فلفل : به میزان لازم
خردل :یک‌ دوم قاشق چایخوری
پیاز: 1 عدد نگینی خرد شده
سیر : 1 حبه، پوره شده
خیار ( با پوست ) : 1 عدد، حبه‌ای خرد شده
سرکه : 2 قاشق سوپخوری
شکر : 1 تا 2 قاشق سوپخوری
ریحان و گشنیز : 1 پیمانه

روغن زیتون : 3 قاشق سوپخوری

طرز تهیه:

مواد فوق را در سه مرحله در مخلوط‌ کن یا غذاساز بریزید تا به صورت یک‌ دست در آید سپس روغن زیتون را به تدریج اضافه و پس از اتمام دستگاه را خاموش نمایید. کمی از سبزیجات نگینی خرد شده را داخل سوپ را با کمی سس مایونز مخلوط نموده روی سوپ قرار داده سپس همراه با یخ سرو نمایید. در صورت دلخواه می‌توان آب گوجه‌فرنگی را به میزان لازم به سوپ فوق اضافه نمود. در صورت دلخواه می‌توان یک تا دو قاشق سوپخوری سس گوجه‌ فرنگی را به سوپ سرد فوق اضافه کنید. در صورت دلخواه می توان پیازچه خرد شده را جایگزین پیاز نمود.


منبع : تبیان