دارالرضوان

دنیای حیوانات

    نظر

دنیای حیوانات
دانستنی‌ها

نوعی ماهی وجود دارد که با کمک باله هایش به سطح آب می آید و یک دقیقه و نیم در هوا پرواز می کند و به شکار طعمه خود می پردازد.

اسب ماده 30 دندان و اسب نر 36 دندان دارد.

مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند.

دلفین ها و فیل ها فقط 2 ساعت در شبانه روز می خوابند.

حیواناتی چون سگ و گربه تنها از طریق نفس زدن تند، به دفع گرمای بدن خود می پردازند و بدین علت است که سگ در هوای گرم دهان خود را باز کرده و له له می زند، تا بدینگونه از حرارت و گرمای بدن خود بکاهد.

کانگروها قادر نیستند به سوی عقب راه بروند.

هیچکس نمی داند چرا صدای اردک ها اکو نمی شود.

تنها حیوانی که نمی تواند شنا کند، شتر است.

جوجه تیغی ها می توانند روی آب شناور باشند.

همسترها عاشق خوردن جیرجیرک هستند.

چشمان بز دارای مردمک مستطیل شکل است.

بعضی از جانوران هنگام خواب علاوه بر چشم، گوش های خود را نیز می بندند تا صدا کمتر مزاحم خواب آنان شود.

تندروترین جانور روی زمین چیتا یا همان یوزپلنگ است که در دشت های آفریقا یا جنوب آسیا از جمله ایران زندگی می کند. گفته می شود این جانور می تواند بیش از 500 متر را طی 15 ثانیه بپیماید و طی کند. به عبارت دیگر، سرعت چیتا حدود 120 کلیومتر در ساعت است.

چشمان موش کور به کوچکی انتهای سوزن ته گرد است و فقط تاریک و روشن را تشخیص می دهد.

فقط قورباغه های نر قور قور می کنند.

 

فرآوری:نعیمه درویشی

بخش کودک و نوجوان تبیان


گنبد علویان رو میشناسید ؟؟؟//

گنبد علویان

آیا میدایند یکی از ارزشمندترین وگرامی ترین میراث تاریخی وفرهنگی کشور عزیزمان ایران، بناهای آرامگاهی است که دارای نام هایی چون بقعه ها، امام زاده ها و در برخی موارد با نام گنبد همراه است. گنبد علویان در خیابان علویان، نزدیک میدان امام زاده عبداللهِ شهر همدان قرار دارد. این اثر یکی از شاهکارهای معماری و گچ‌بری بعد از اسلام در همدان است و در تاریخ 1310/10/15 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده‌است.

بر اساس شناسنامه فنی بنا، این گنبد یکی از یادمان های اواخر دوره ی سلجوقیان در قرن ششم هجری است که توسط خاندان علویان ابتدا به عنوان مسجد ساخته شد. در دوره‌های بعد با ایجاد سردابی در زیر زمین به مقبره ی خاندان علویان، تبدیل شد. علاقه ی شدید مردم به سادات و دوست داران امام علی و مدفون بودن دو تن از خاندان علویان در این بنا، از دلایل دیگر این نام گذاری بود.

در حال حاضر این بنا فاقد گنبد است؛ اما در گذشته‌های دور دارای گنبد بود و در اثر گذشت زمان فرو ریخت.

نقشه ی بنا چهار ضلعی و گوشه‌های آن دارای لبه‌های ستاره‌ای شکل است. دیوارهای این مقبره مکعب شکل بوده، تا خط آغاز گنبد باقی مانده، ولی خود گنبد فرو ریخته و از بین رفته است.

گنبد علویان به خاطر هنر گچ بری و آجرکاری از آثار ارزشمند و کم نظیر سده های میانی ( سده های شش و هفت هجری) دوره ی اسلامی است. شکل ظاهری آن شبیه گنبد سرخ مراغه است که در سال 542 هجری قمری ساخته شده و ابعاد داخلی آن هشت متر در هشت متر است.

 تزئینات چشم نواز درون بنا تا حدودی مشابه بنای گنبد حیدریه قزوین است که از بنا های اوایل قرن شش هجری قمری است. بنابراین گنبد علویان همدان را هم باید از آثار معماری آرامگاهی این دوران به شمار آورد. تزیینات نمای بیرونی بنا گچ بری های برجسته و آجرکاری است. با توجه به تحقیقات باستان شناسان، این گنبد، مربوط به دوره ی سلجوقی است.

بالای در ورودی، کتیبه‌ای گچ بری شده مشتمل بر آیاتی از قرآن مجید به خط کوفی دیده می‌شود.

بنا از سطح زمین فاصله دارد و در حال حاضر هفت پله، ارتباط بیرون و داخل بنا را برقرار می کند. دو راه پله دارد که یکی از راه پله ها از درون برج راه دسترسی به سقف است و دیگری که (به صورت غیر معمول) درون محراب ایجاد شده، راه ورود به سرداب طبقه ی زیرین است.

 

بخش کودک و نوجوان تبیان


پیش از اینها فکر می کردم خدا ........

پیش از اینها فکر میکردم خدا

خانه ای دارد کنار ابر ها

مثل قصر پادشاه قصه ها

خشتی از الماس خشتی از طلا

پایه های برجش از عاج و بلور

بر سر تختی نشسته با غرور

ماه برق کوچکی از از تاج او

هر ستاره پولکی از تاج او

اطلس پیراهن او آسمان

نقش  روی دامن او  کهکشان

رعد و برق شب طنین خنده اش

سیل و طوفان نعره ی توفنده اش

دکمه ی پیراهن او آفتاب

برق تیر و خنجر او ماهتاب

پیش از اینها فکر می کردم خدا

هیچ کس از جای او آگاه نیست

هیچ کس را در حضورش راه نیست

پیش از اینها خاطرم دلگیر  بود

از خدا  در ذهنم این تصویربود

آن خدا بی رحم بود و خشمگین

خانه اش در آسمان دور از زمین

بود ،اما میان ما نبود

مهربان و ساده و زیبا نبود

در دل او دوستی جایی نداشت

مهربانی هیچ معنایی نداشت

... هر چه میپرسیدم از خود از خدا

از زمین از اسمان از ابر ها

زود  می گفتند این کار خداست

پرس و جو از کار او کاری خطاست

هر چه می پرسی جوابش آتش است

آب اگر خوردی جوابش آتش است

تا ببندی چشم کورت می کند

تا شدی نزدیک دورت میکند

پیش از اینها فکر می کردم خدا

کج گشودی دست ،سنگت می کند

کج نهادی پا ی  لنگت می کند

تا خطا کردی عذابت می دهد

در میان آتش آبت می کند

با همین قصه دلم مشغول بود

خوابهایم خواب  دیو و غول  بود

خواب می دیدم که غرق آتشم

در دهان شعله های سرکشم

در دهان اژدهایی خشمگین

بر سرم باران گرز آتشین

محو می شد نعره هایم بی صدا

در طنین خنده ی خشم خدا ...

نیت من در نماز ودر دعا

ترس بود و وحشت از خشم خدا

هر چه می کردم همه از ترس بود

مثل از بر کردن یک درس بود ..

پیش از اینها فکر می کردم خدا

مثل تمرین  حساب و هندسه

مثل تنبیه مدیر مدرسه

تلخ مثل خنده ای بی حوصله

سخت مثل حل صد ها مسئله

مثل تکلیف ریاضی سخت بود

مثل صرف فعل ماضی سخت بود

تا که یک شب دست در دست پدر

راه افتادیم به قصد یک سفر

در میان راه در یک روستا

خانه ای دیدیم خوب و آشنا

زود  پرسیدم پدر اینجا کجاست

گفت اینجا خانه ی خوب خداست

گفت اینجا می شود یک لحظه ماند

گوشه ای خلوت نمازی ساده خواند

با وضویی دست ورویی تازه کرد

گفتمش پس آن خدای خشمگین

خانه اش اینجاست ؟اینجا در زمین؟

گفت :آری خانه ی او بی ریاست

فرشهایش از گلیم و بوریاست

مهربان و ساده و بی کینه است

مثل نوری در دل آیینه است

پیش از اینها فکر می کردم خدا

عادت او نیست خشم و دشمنی

نام  او نور و نشانش روشنی

خشم نامی از نشانی های اوست

حالتی از مهربانی های اوست

قهر او از آشتی شیرینتر است

مثل قهر مهربان مادر است

دوستی را دوست معنی می دهد

قهر هم با دوست معنی می دهد

هیچ کس با دشمن خود قهر نیست

قهری او هم نشان دوستی ست

تازه فهمیدم خدایم این خداست

این خدای مهربان و آشناست

دوستی از من به من نزدیکتر

از رگ گردن به من نزدیکتر

آن خدای پیش از این را باد برد

نام او راهم دلم از یاد برد

آن خدا مثل خیال و خواب بود

چون حبابی نقش روی آب بود

می توانم بعد از این با این خدا

پیش از اینها فکر می کردم خدا

دوست باشم دوست ،پاک و بی ریا

می توان با این خدا پرواز کرد

سفره ی دل را برایش باز کرد

می توان در بارهی گل حرف زد

صاف و ساده مثل بلبل حرف زد

چکه چکه  مثل باران  راز گفت

با دو قطره صد هزاران  راز گفت

می توان  با او صمیمی حرف زد

مثل یاران قدیمی حرف زد

می توان تصنیفی از پرواز خواند

با الفبای سکوت آواز خواند

می توان مثل علف ها حرف زد

با زبانی بی الفبا حرف زد

می توان در باره ی هر چیز گفت

می توان شعری خیال انگیز گفت

مثل این شعر روان و آشنا:

پیش از اینها فکر می کردم خدا ...

 

قیصر امین پور ( برداشت شده از سایت تبیان )

 


اذان در زمین

عبد الحمید الفاضل" پژوهشگر اماراتی گفت که صدای اذان در کره زمین در تمام شبانه روز قطع نمی‌شود ودر هر منطقه‌ای به پایان برسد بلافاصله در جای دیگری آغاز می‌شود.

وی توضیح داد که گفتن اذان 4 دقیقه زمان لازم دارد و زمین‌داری 360 خط فرضی از قطب شمال به قطب جنوب است که معادل 360 درجه می‌باشد. هنگامی که مثلا ظهر شرعی در خط یک شروع می‌شود 4 دقیقه طول می‌کشد تا ظهر شرعی در خط دو شروع شود و این مدت معادل زمانی است که در خط یک اذان گفته می‌شود.

به این ترتیب 360 ضربدر 4 می‌شود 1440 که معادل 24 ساعت است.

کشف علمی دیگری که با بررسی طول وعرض جغرافیایی زمین صورت گرفت نیز ثابت کرد که شهر مکه مکرمه مرکز زمین است. این کشف پس از سال‌ها تحقیقات علمی و با کمک جدولهای پیچیده ریاضی توسط کامپیوتر صورت گرفت.

"حسین کمال الدین" دانشمند مصری که این موضوع را کشف کرده است گفت که وی هنگامی که قصد داشت با کمک عملیات پیچیده ریاضی در کامپیوتر راهی برای تشخیص قبله در هر نقطه از جهان بیابد به طور تصادفی دریافت که می‌تواند دایره‌ای با مرکزیت مکه که محیط آن را قاره‌ها تشکیل می‌دهند کشف کند و دریابد که مکه مرکز زمین است

منبع : نشریه حضور


در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟

گفتم: خسته‌ام 

گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
     .:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::. 
 
گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره

گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
     .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::. 
 
گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
     .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::. 
 
گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!

گفتی: فاذکرونی اذکرکم
     .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::. 
 
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
     .:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::. 
 
گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟

گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
     .:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::. 
 
گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه!

گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
     .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::. 
 
گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل...  اصلا چطور دلت میاد؟

گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم 
.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::. 
 
گفتم: دلم گرفته

گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
     .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::. 
 
گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله

گفتی: ان الله یحب المتوکلین
     .:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::. 
 
گفتم: خیلی چاکریم!

ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که: 
و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره 
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::.
 
 
گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم

گفتی: فانی قریب 
     .:: من که نزدیکم (بقره/186) ::. 
 
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
     .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205) ::. 
 
گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
     ..:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::. 
 
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه 
     .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::. 
 
گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده 
     .:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/104) ::. 
 
گفتم: دیگه روی توبه ندارم

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
     .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/2-3) ::. 
 
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا 
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/53) ::. 
 
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135) ::.
 
گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم!  ...  توبه می‌کنم

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
     .:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222) ::.
 
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده
     .:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36) ::.
 
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟  

گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما


.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/41-43) ::.

منبع : نشریه حضور


جهان در مورد امام حسین ( ع )قضاوت می کند

اگر حسین یکی از ما بود، علم و بیرق او را و یادبودش را در هر نقطه از زمین برپا می کردیم و تمام مردمان را به مسیحی

ت دعوت می کردیم
پژوهشگر مسیحی - آنتونیو بارا


 
  
اگر حسین برای ارضای خواسته های دنیوی خویش جنگیده بود، من نمی فهمم چرا خواهر، همسر و فرزندانش را همراه خود برد. این دلالت دارد بر اینکه او فقط برای اسلام فداکاری نمود چارلز دیکنز - رمان نویس انگلیسی
  
 
پیروزی حسین، با آنکه در اقلیت بود، مرا شگفت زده نموده است
توماس کارلایل- تاریخدان مشهور اسکاتلندی

 
  
 
پیشرفت اسلام، متکی به شمشیر نبوده بلکه به فداکاری والای حسین بدست آمد. من از حسین یاد گرفتم چطور پیروز شوم در حالیکه مظلوم و ستمدیده هستم
گاندی