خورشید عشق هم نتوانست قلب یخی او را گرم کند.
مغز کوچکش در فضای جمجمهاش، لق میزند.
برای اینکه صدای شکستن دلش شنیده نشود با صدای بلند میخندد.
آنقدر تنهایی را دوست داشت که از سایه خودش هم بیزار بود.
تا عشقش را از قلبش پاک کند، قلبش را فرمت کرد.
خورشید عشق هم نتوانست قلب یخی او را گرم کند.
منبع : جام نیوز