ساداکو ....
"ساداکو ساساکی"(1955-1943) دختر بچه ای ژاپنی بود و زمانی که فقط 2 سال داشت، حادثه انفجار هسته ای در هیروشیما (6 آگوست 1945) اتفاق افتاد. ساداکو بزرگ شد و در یازده سالگی، وقتی که مشغول تمرین برای یک مسابقه دو بود، زمین خورد و بر اثر جراحت بدن و آلودگی زمین به مواد رادیو اکتیو، به بیماری لوکمیا (بیماری بمب اتم) مبتلا شد .
مدت ها در بیمارستان بستری بود و تنها آرزویش این بود تا روزی سلامت کامل خود را به دست بیاورد. یک روز دوست بسیار صمیمی اش (که در حال حاضر زنی مسن است) به او گفت که بر اساس یک افسانه قدیمی، هر کس بتواند هزار درنای کاغذی بسازد، به آرزویش می رسد.
ساداکو که آرزویی جز سلامتی و زندگی عادی نداشت، دست به کار ساختن درناهای کاغذی شد. او آنقدر این کار را ادامه داد که اطراف تختش در بیمارستان، همیشه مملو از درناهای کاغذی بود. درناهای ساداکو، از هر کاغذی که به دستش می رسید ساخته می شد: کاغذ شکلات، پاکت نامه، برگه های باطله و...
بیماری او سرسخت تر از این حرف ها بود. مرتب از او آزمایش خون گرفته می شد و تعداد گلبول های سفید خونش شمارش می شد. آرام آرام تعداد گلبول های سفید خون ساداکو افزایش می یافت ولی این به معنی بهبودی او نبود و درست برعکس، به معنی این بود که مرگش نزدیک است.
ساداکو به ساختن درناهای کاغذی ادامه داد و البته هر روز تعداد گلبول های سفید خونش را هم یادداشت می کرد. او هنوز هم امید داشت. درناهای کاغذی ساداکو هر روز کوچکتر و کوچکتر می شدند تا جایی که آخرین درناهایش را با کمک سوزن می ساخت.
تا اینکه 25 اکتبر 1955 رسید و ساداکو که تنها 12 سال داشت، در میان انبوهی از درناهای کاغذی که تعداد آنها644 درنا بود جان سپرد. می گویند زمانی که ساداکو را بر روی تخت بیمارستان مرده یافتند، به درناهای کاغذی چشم دوخته بود که بادی که از پنجره باز اتاقش به داخل می وزید، آنها را تکان می داد. ساداکو از دنیا رفت. از دنیایی که ما هر روز با تمام وجود به کراهت آن عشق می ورزیم. دنیایی که بزرگترهایش (به خیال خامشان) برای آینده کودکانشان جنگ راه می اندازند و با دست خودشان، آینده سازانشان را به خاک می سپارند.
پس از مرگ ساداکو، دوست صمیمی اش (که افسانه درناهای کاغذی را به او گفته بود) با کمک خانواده و همکلاسی های ساداکو کتابی از نامه های او را منتشر نمودند و در سراسر جهان اقدام به جمع آوری کمک های مالی برای ساخت بنای یادبود صلح کودکان در هیروشیما کردند. همچنین 356 درنایی کاغذی که ساداکو آرزوی ساخت آنها را داشت ساختند و با پیکر بی جان ساداکو در قبر گذاشتند!
در پنجم می 1958 ( مصادف با روز کودک در ژاپن) در پارک یادبود صلح هیروشیما ( Hiroshima Peace Memorial Park ) از بنایی پرده برداری شد که با مشارکت مردم ژاپن و کمک های مالی خارجی افرادی از سراسر دنیا که داستان غم انگیز و امید بخش ساداکو را شنیده بودند، ساخته شده بود. این بنا "یادبود صلح کودکان" نام گرفت و به یاد ساداکو و درناهای کاغذی اش، بر بالای آن مجسمه دختر بچه ای قرار داشت که یک درنای کاغذی بزرگ را به روی سر گرفته بود. در پایین بنای یادبود، سنگی قرار داشت که بر روی آن نوشته شده بود:
This is our cry, This is our prayer, Peace in the world"
در این مراسم، خبرنگاری دعوت شد که خود، تمام خانواده اش را در جریان حمله نازی ها از دست داده بود. وی از این مراسم خبری مفصل تهیه کرد و داستان ساداکو را به گوش جهانیان رساند. هر ساله به یاد ساداکو، میلیون ها درنای کاغذی از سراسر جهان به ژاپن فرستاده می شود تا به بنای یادبود صلح کودکان آویخته شود.
منبع : سلام حرفه و فن