مادری که هزاران سال عمر کرد ...
احساس تکلیف دیروزی ها، بوی شهادت می داد…
کم حرف می زد.
سه تا پسرش شهید شده بودند.
- ازش پرسیدم «چند سالته ،مادر جان؟»
گفت : هزار سال…
- خندیدم.
جواب داد : شوخی نمی کنم. اندازه هزار سال بهم سخت گذشته…
صداش می لرزید.
او هم " احساس تکلیف " کرده بود اما به نوعی دیگر…
منبع : جام نیوز