سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دارالرضوان

کلک های رفتن به جبهه

با کلی دوز و کلک از خانه فرار کردم و رفتم مسجد محل برای اعزام.

گفتند اول یک رژه در شهر می رویم و بعدش اعزام. از ترس پدر و مادرم رژه نرفتم و پشت یک عکس بزرگ پنهان شدم.

موقع حرکت هم پرده ماشین را کشیدم تا آن ها متوجه من نشوند.

بعدا که از جبهه تماس گرفتم پدرم گفت: خاک بر سرت! برات آجیل و میوه آورده بودیم که ببری جبهه!

 

منبع : جام نیوز