پدرم امام (ره)
به نام خدا
کـارنـامه نــور (زندگینامه امام خمینی)
فصل اول از ولادت تا وفات
11 . مبارزه با کاپیتولاسیون و تبعید به ترکیه ( ادامه ی بخش پنجاه و هفتم )
امام خمینی به این سخنرانی آگاهیبخش و صریح، بسنده نکردند و در همان روز (4 آبان 1343) بیانیهای صادر کردند. در اعلامیه، رای مجلس به کاپیتولاسیون، رای به اسارت ایران و ایرانی قلمداد شده است و از آن به "سند بردگی ملت ایران" نام میبرند. این اعلامیه به قدری صریح و به دور از مجامله و ابهامگویی و کمترین مماشات است که شاه را بر سر دوراهی قرار داد: یا خود در ایران بماند و یا امام خمینی. فراز کوتاهی از این اعلامیه بدین قرار است:
اکنون من اعلام میکنم که رای ننگین مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد، مخالف رای ملت مسلمان است، وکلای مجلسین، وکیل ملت نیستند، وکلای سرنیزه هستند. رای آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن، هیچ ارزشی ندارد و اگر اجنبیها بخواهند از این رای کثیف سوءاستفاده کنند، تکلیف ملت تعیین خواهد شد... بر ملت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند، بر ارتش ایران است که اجازه ندهند چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود... این دولت را ساقط کنند. وکلایی که به این امر مفتضح رای دادند، از مجلس بیرون کنند... .75 افشاگری امام خمینی علیه احیای رژیم کاپیتولاسیون که بازمانده از سنتهای استعماری در قرن نوزدهم بود، ایران را در آستانه قیامی دیگر قرار داد. اما رژیم شاه با بهرهگیری از تجربههای پیشین خود، بویژه ماجرای 15 خرداد 42، با همه قوا و تمهیداتی که از پیش اندیشیده بود، دست به کار شد. غیر از این، قیام آبان، تفاوت دیگری نیز با نهضت 15 خرداد داشت: در قیام 15 خرداد، تقریباً همه مراجع و نامداران حوزه به میدان آمده بودند و با همه توان و نفوذی که داشتند، قیام مردمی 15 خرداد را یاری و پشتیبانی کردند. اما در مدت یک سالی که گذشته بود، برخی از رهبران نهضت به مصلحتگرایی و محافظهکاری گراییده بودند و کمتر گفتار و رفتارهای انقلابی، از آنان سر میزد. مبارزه دوباره و جدید امام علیه رژیم وابسته پهلوی، اینبار با مشکلات بیشتری رو به رو بود: از سویی شاه و همدستانش مجرّبتر از پیش عمل میکردند و از سوی دیگر حوزههای علمیه، آن وحدت و همدلی سابق را نداشتند. این اختلاف، و آن اتحاد، دست شاه را برای شدّت عمل و تصمیمهای خطرناک باز میکرد. شاه هم به دلیل حمایتهای بیشتر امریکا و هم از سر کینه و بغضی که از امام به دل داشت، و هم به دلیل احساس ایمنی از شورش یکپارچه حوزهها، این بار تصمیم گرفت امام را به خارج از کشور تبعید کند. ارتشبد سابق حسین فردوست که از نزدیکان شاه و دربار پهلوی بود، در خاطرات خود، مینویسد: "این تصمیم[تبعید امام به ترکیه] پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقیم امریکا بود."76
ادامه دارد ...
منبع : تبیان