سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دارالرضوان

نامه ای به خدا ...

نام : بنده
زاده ی خدا
محل تولد: عرش

همینا کافیه واسم....بنده ام ...همونی ک بهش میگی جایزالخطا....اما زاده ی خدا....همون ک گفتی از خودت، در وجودم دمیدی....
همینا، ولی کلی فاصله ست بینش.....من از توام اما ازت دورم....از تو ام اما....
امسال هم داره تموم میشه...به سرعت برق و باد گذشت....و من چه ندونسته فرصتهای باتو بودنو از دست دادم....چه ندونسته سر اونچه که میخواستمو برام خوب نبود باتو جنگیدم....چه ندونسته در لحظه تنهایی به همه رو زدم الا تو....تو که از من ، به خودم نزدیک تری....
خدایا..کم نبود زمانهایی که پشت میز قضاوت نشستمو حکم تعیین کردم...در حالی که بدترین گناهو میکردمو تو میبخشیدی
خدایا...کم نبود زمانهایی که برای خوب جلوه دادن خودم گناه دیگری رو فاش میکردم ..درحالی که تو ابرو دارم بودی
خدایا...کم نبود زمانهایی که ناراحتی ام رو سر دیگری خالی میکردم...دلش میشکست اما من....اما من گناه کردمو دستانت را با محبت سمتم دراز کردی...با عشق نگاهم کردی و لبخند از لبانت برداشته نشد
خدایا چ فرصتا رو از دست دادم درحالی که میتوانستم به جای غر زدن باتو دردودل کنم
چه فرصتارو از دست دادم با رو زدن به دیگران برای پر کردن تنهایی ام درحالی که میتوانست لحظه ی بهترین نیایش من باشد باتو...غافل از اینکه لحظاتم پوشالی شد
بدشدن...بد شدم....درحالی که تو تا ابد با منه گنه کرده خوبی....درحالی که هرلحظه و زمان برای منی و بامنی
دروغ گفتنو دروغ گفتم...درحالی که تو تا همیشه سعی کردی واقعیت رانشانم دهی...اگر زمانی هم ندیدم باز اشتباه من بود ، چون طاقت دیدن را نداشتم چشمانم را بستم
خدایا...چطور چنین جسارت پیدا کردم....چطور خودخواه شدمو چطور از تو فاصله گرفتم....
خدایا یک سال بزرگتر شدم...اما هنوز همان کودکی ام که نیمه شب وقتی از خواب میپرد تنها چیزی که ارامش میکند کتاب توست....
یک سال بزرگتر شدم اما هنوز هم با اولین مشکل حتی اگر کوچک باشد..بازهم وابسته ی توام..گره گشای کارم تویی و تو نخواهی نمیشود
یک سال بزرگتر شدم اما هنوز....هنوزهم صدای تو ارامم میکند هنوز هم تمام امیدم به توست هنوز هم....
سال جدید در راه ست...ترسانم ازنادانی ام... که باز ندانسته کاری کنمو دلی بشکند...حرفی بزنمو....پشیمان شوم...
خدایا سال جدید در راه است و من اینده را با تمام لحظاتو اتفاقاتش به تو میسپارم...از تو میخواهم در لحظه اشتباهم دستانم را بفشاری تا یاداور بودنت باشد
خدایا...دل شکسته ام از بدی خود و تنها ارامشم بخشش توست...از بدیهایم چشم بپوشان و کمکم کن بهتر باشم
خدایا...ندانسته دل شکسته ام...پشیمان شدم اما قدرت بیانش را نداشتم...یا قدرتم بده یا کمک کن تا باز با عزیزانم باشم
خدایا...رنج دیدمو سکوت کردم...بدی کردنو در دلم مخفی کردم...محبتشان از دلم رفت...اینه ی دلم را به تو میدهم...غبارش را پاک کن تا انها را ببخشایم
خدایا...درکم بده تا دیگران را درک کنم...تا قضاوت پیشه نکنم
خدایا...ارامشم بده تا ارامش را ببخشایم بلکه اشکی را پاک کنم
خداوندا...مرا بی نیاز از مخلوقاتت بگردان تا تمام عشق و محبتم ب هستی و افریده هایت بدون قید و شرط باشد...بی هیچ چشم داشتی
خداوندا...صبرم بده تا در زمانش سکوت کنم..و توانم بده تا در زمانش مقاوت کنم و محکم بایستم و دفاع کنم...وبصیرت بده تا زمانش را متوجه شم
خداوندا...
ازم دور نشو حتی اگر دور شدم
حتی اگر چشمانم ندید و گوشهایم صدایت را نشنید
من از توام پس بی تو نابودم
تنهایم مگذار

 

منبع : جام نیوز