پدرم امام (ره)
به نام خدا
کـارنـامه نــور (زندگینامه امام خمینی)
فصل اول از ولادت تا وفات
9 . قیام 15 خرداد ( ادامه ی بخش سی و پنجم )
در نشست بعدی علمای قم، حضرت امام خواستار تحریم رفراندوم میشود. اما اعضای دیگر جلسه با این رویه و ستیزهجویی با تصمیمات حکومت، موافقت نمیکنند.امام خمینی، به بیانهای مختلف، حاضران در جلسه را با عقیده خود همراه میکند و سرانجام فتوای تحریم را از آنان میگیرد. خود نیز در بیانیهای صریح در دوم بهمن، چهار روز پیش از رفراندوم، آن را اجباری و مخالف اسلام و قانون اساسی قلمداد میکنند. پس از انتشار پیام امام، بازار تهران تعطیل شد و دانشجویان دانشگاه تهران دست به راهپیماییهای اعتراضآمیز زدند. پلیس مجبور به مداخله شد و جمعی از دانشجویان را مجروح و برخی را دستگیر کرد.
شاه، اصلاحات دیکته شده را "انقلاب سفید" نامیده بود و به هیچوجه نمیتوانست کشور را در آستانه رفراندوم به خاک و خون کشد. شدت عمل و خونریزی بیشتر میتوانست فلسفه انقلابی را که او "سفید" و "تصویب ملّی" نامیده بود، از بین ببرد. از اینرو تصمیم گرفت با اطلاع قبلی وارد قم شود و نظر موافق علمای دین را، مانند امضایی نافذ و مقدس، پای برنامههای خود بگذارد. علیرغم، تلاش بسیاری که کارگزاران حکومت در قم کردند، هیچگونه استقبالی از جانب روحانیت نسبت به شاه به عمل نیامد. امام خمینی، حتی مردم را از رفت و آمد در شهر منع کرده بودند و از ایشان خواسته بودند در روز چهارم بهمن در خیابانهای شهر ظاهر نشوند. نه تنها مردم و روحانیون، شاه را استقبال نکردند، حتی تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه ـسلاماللّه علیها ـ نیز آن روز از خانه خود بیرون نیامد و این برای شاه که میدانست تولیت آستانه مقدسه، باید به نوعی کارگزار حکومت نیز باشد، بسیار دردناک بود. سختی آن مواجهه و دردناکی آن را برای شاه، میتوان از سخنرانی او در جمع مقامات محلی قم دریافت. وی در این سخنرانی روحانیت را "ارتجاع سیاه" و بدتر از "ارتجاع سرخ "و "صد برابر خائنتر از حزب توده" و "مخالف اصلاحات" نامید49 و با به کار بردن کلمات رکیک و جملات تند، عصبانیت خود را از اقدام شجاعانه مردم و روحانیت نشان داد.
ادامه دارد ...
منبع : تبیان