دارالرضوان

پدرم امام (ره)

کـارنـامه نــور (زندگینامه امام خمینی)

 

فصل اول از ولادت تا وفات

 

6 . ورود آیت الله بروجردی به قم ( ادامه ی بخش بیست و یکم )

 

آنگاه که امام خمینی طرح اصلاح حوزه را به زعیم آن تقدیم کرد، 28وی به جدّ خواستار اجرای آن شد؛ اما دریغ و درد که عافیت‏طلبان و سطحی‏نگران، نوسازی ساختار و برنامه‏های حوزه را برنتافتند و بر سر راه آن هزار چون و چرای بی‏منطق نهادند. آیت اللّه بروجردی پس از اندکی مقاومت در برابر آنان، تن به سکوت داد و از اصرار خود بر اجرای طرح نوسازی حوزه، دست برداشت. امام و کسانی که او را در نوشتن طرح پیشنهادی ، کمک کرده بودند، از خود عکس العملهای متفاوت و مناسب با شان و حالات خود بروز دادند: آیت اللّه مرتضی حائری به مشهد هجرت کرد؛ شهید مطهری بیرون آمدن از قم و حضور در دانشگاه را برگزید، و امام خار در چشم و استخوان در گلو ماند و صبر پیشه کرد.

امام خمینی تا پایان راه، زعیم حوزه را همراهی صادق و فداکار بود و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکرد. هماره آن پیر فرزانه را در بهبود مشی حوزه و اداره و تقویت آن یاری می‏رساند و چون یکپارچگی، سربلندی و شکوه حوزه و حوزویان را در قدرت و عظمتِ رهبری آن می‏دید، حفظ حرمت آن را تا پایان بر خود واجب می‏دانست؛ تا آنجا که با حوصله‏ای تمام، مدت پنج سال به درسهای او گوش سپرد و با حضورش در کنار شاگردان آیت اللّه بروجردی بر عظمت و شکوهمندی او افزود. حتی به این مقدار نیز اکتفا نفرمود و درسهای او را نوشت و تقریر کرد؛ 29 تا همگان را حجت تمام شود و کسی را بهانه نباشد. این در حالی بود که امام در آن سالها خود مدرسی توانا در فقه و اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق بود و مقامات علمی و معنوی‏اش، خاص و عام را زبانزد.

با این همه، آنچه را که وظیفه خود می دانست فرو نگذاشت و در کنار تقویت و وحدت‏بخشی به حوزه، در قضایایی مانند ماجرای "فداییان اسلام" و سرنوشتِ رهبر شهیدشان، آنچه در توان داشت، به میدان آورد؛ اگرچه ـ مع‏الاسف ـ سودی نکرد. امام خمینی سخت مورد علاقه و اعتماد آیت اللّه بروجردی بود و در زمان زعامت ایشان بر حوزه‏ها، ماموریتهای مهمی را از سوی مرجعیت شیعه بر عهده گرفت. از جمله دوبار به نمایندگی از آیت اللّه بروجردی و دیگر علمای اسلام، با نمایندگان شاه گفتگو کرد و آنان را از نتایج کارهای خود برحذر داشت.30 در یکی از این گفتگوها، امام خمینی دکتر اقبال (نخست‏وزیر وقت) را از تغییر قانون اساسی منع کرد و بدو فرمود:

ما به شما هرگز اجازه چنین تغییر و تبدیلی در قانون اساسی را نمی‏دهیم؛ زیرا این گونه تغییر، افتتاحیه‏ای جهت دستبرد اساسی به قوانین موضوعه این کشور خواهد شد و به دولت فرصت می‏دهد که هر وقت هر طور که سیاست و منافع او اقتضا می‏کند در قانون اساسی دست برد و طبق اغراض و امیال خود، قانونی را ملغی و قانون دیگری را جعل نماید.31

شعاع آثار و برکات بروجردی بزرگ، چنان گسترده است که در کارنامه کمتر فقیهی جای می‏گیرد. با تلاشهای پی‏گیر و هوشمندانه ایشان و مرحوم شیخ محمود شلتوت بود که آرزوی تقریب مذاهب در دلها افروخته‏تر شد و موسسه "دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه" برای ایجاد تفاهم هرچه بیشتر میان مسلمانان شیعی و سنی ایجاد شد. در مقابل مفتی اعظم الازهر، شیخ محمود شلتوت به جواز پیروی از فقه جعفری فتوا داد و در دانشگاه الازهر مصر، کرسی ویژه‏ای به تدریس این فقه پویا و توانمند اختصاص یافت.

بالاخره روز دهم فروردین سال 1340 خورشیدی/12 شوال 1380 قمری فرا رسید و پیغام معشوق در گوش عاشق خوانده شد. مردم عزادار ایران به خیابانها ریختند و در قم یکی از باشکوهترین اجتماعات مذهبی تا آن روز، در تشییع پیکر مرجع عالم تشیع برپا شد. این همراهی تا سپردن جسم عالمی به خاک، چنان رژیم پهلوی را به هراس انداخت که از همان وقت در اندیشه بیرون کردن کانون مرجعیت از ایران، فرو رفت. پیکر پاکش را در مسجد اعظم که خود آن را بنا و تاسیس کرده بود به خاک سپردند و اینک زیارتگاه زائران حضرت معصومه ـ سلام اللّه علیها ـ است.

منبع : تبیان