سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دارالرضوان

پدرم امام (ره)

    نظر

کـارنـامه نــور (زندگینامه امام خمینی)

 

فصل اول از ولادت تا وفات

 

2. کودکی ( ادامه ی بخش چهارم )

 

تولد روح اللّه ، پدر را از دل و جان خشنود کرد و از همان روز نخست کمر به تربیت الهی او بست؛ چنان که به دایه روح اللّه(ننه خاور) گفت: "تا وقتی که پسرم روح اللّه را شیر می‏دهی، دست به سوی هیچ سفره‏ای جز سفره خود و یا غذایی که از خانه من برای تو فرستاده می‏شود، دراز مکن".6 چهارماه و بیست روز سایه پدر، جسم کوچک کودک را از گرمای حوادث و فتنه‏ها پناه داد؛ اما روح اللّه پنجمین ماه عمر خود را با درد یتیمی آغاز کرد و از آن پس مادر گرامی‏اش و عمه بزرگوارش بانو صاحبه خانم، تربیت او را عهده‏دار بودند. صاحبه خانم، زنی دلیر و شجاع بود. در قدرت روحی و کرامت نفس این زن، همین بس که بدانیم اگر تدبیرها و پافشاریهای او نبود، قاتل پدر قصاص نمی‏شد؛ دوران کودکی روح اللّه با تربیت و اصلاح و مکرمت آموزی توام نبود؛ جسم و جان روح اللّه، زخم یتیمی را از یاد نمی‏برد، و مردی بزرگ از دامان او به معراج حقایق نمی‏رفت. روح اللّه از زبان این بانوی مردآفرین، تاریخ و سرگذشت اجدادش را از نیشابور تا کشمیر، و از آنجا تا نجف و سامرا و خمین شنید و روح حق‏طلبی و عدالت‏خواهی را از او آموخت. به حتم یکی از شورانگیزترین داستانهایی که از زبان عمه‏اش شنید، داستان شهادت پدر بوده است؛ هر چند به این مقدار نیز اکتفا نکرد و مدتی خود نیز ماجرای شهادت پدر را از زبانها و قلمهای متفاوت شنید و خواند.7 علاقه روح اللّه به پدر از نامی که او برای شهرت خود برگزید، پیدا است: مرتضی "پسندیده" را پسندید، نورالدین به "هندی" رضایت داد، و روح اللّه چراغ "مصطفوی" را برافروخت. همچنین در جوانی نیز بعضی نوشته‏هایش را با "ابن الشهید" مختوم می‏کرد تا یاد پدر شهید خود را همیشه در خاطر عاطرش زنده نگه دارد.

ادامه دارد ....

 

 

منبع متن : تبیان