دارالرضوان

15 مهر ماه

هو الرحمن 

سلااااااااااام 

امروز 15 مهرماه سالروز تولد جناب آقای سهراب سپهری است 
تبریـــک



زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست!

حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نیست!

اضطراب وهوس دیدن و نادیدن نیست!

زندگی خوردن و خوابیدن نیست!

زندگی جنبش جاری شدن است!

 زندگی کوشش و راهی شدن است از تماشاگه آغازحیات تا به جایی که خدامی داند.

 زندگی چون گل سرخی است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف، یادمان باشد اگر گل چیدیم،عطر و 

برگ و گل و خار، همه همسایه ی دیواربه دیوار همند.
 

"سهراب سپهری"

 

 


مباااااااااااارکه

 

به نام خدا

 


در شب اول ذیحجه که هلال ماه با کرشمه خودنمایی می کرد

خورشید به خانه علی علیه السلام وارد شد

باد صبا همه را خبر رسانید که: زیور ببندید؛

نور با نور پیوست و جهان روشن شد.

درختان شکوفه های خود را بر زمینیان ارزانی داشتند.

 

 

امروز یه روز خیــــــــــــــــــلی قشنگ دیگه از روز های خداست !!!

یه روز خیییییییییییییییییییییلی فرخنده و مبارک 

روز 

نه بهتره بگیم

پیوند آسمآنی حضرت علی (ع) و خانم فاطمه (س) مبااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارک هوریا آفرین


گر که دردم دواکنى چه شود

به نام خدا 

 

 

گر که دردم دواکنى چه شود  

حاجتم را روا کنى چه شود

قسمتم کربلا کنى چه شود

یا جوادالائمه ادرکنى

اى که روح عبادتى ما را

عذر خواهقیامتى ما را

جان زهرا عنایتى ما را

یا جوادالائمه ادرکنى

 

شهادت ایشان تسلیت باد بر عموم مسلمین 

 

التماس دعا 

 


هفته نیروی انتظامی

به نام خدا 

 

این هفته هفته ی  کسانی است که  رمز بقا و ثبات آنان، طلب حیات طیبه در گمنامی و بی نشانی است،  باعشق و ارادت مخلصانه به حضرت حق در راه حفظ امنیت میجنگند . هرچند که یک هفته برای تشکر از زحماتشان کافی نیست ولی این هفته بر بزرگمردان این عرصه مباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارک 


گمنام



وقتی میگی شهید گمنام یعنی یه عزیز گمشده....
یعنی یه گمشده ای که سال هاست عده ای چشم انتظار خبری از اون عزیز هست...

و چقدر چشم انتظاری و درد دوری سخت و طاقت فرساست...

 

مقتدر مظلوم 


زیبااااااااا


??????????????????????????????????????????????????
زنی پس از دیدن یک حادثه رانندگی ، قدم پیش گذاشت تا به قربانی آن کمک کند . مردی او را به کنار زد و گفت : 
" لطفاًً برید کنار ! من دوره کمک های اولیه دیده ام ." 
زن چند لحظه ای کنار ایستاد و به اعمال مرد نگریست . سپس ضریه ی نرمی به شانه ی مرد زد و گفت : 
" وقتی به مرحله ای رسیدی که باید دکتر خبر کنی ، من اینجا در خدمتتان هستم ." 
??????????????????????????????????????????????????

 

 

 

نویسنده :؟؟!؟!

 


. . .

به نام خدای مهربون 

 

دلم میخواد دوباره بچه بشم ! 

پر بکشم و برم از شهر شلوغ و بیرنگ آدم بزرگ ها البته میان هیاهوی این شهر بعضی عجیب بوی خدا میدهند 

میخوام پر بشم به دنیای کودکی 

به دنیای آرزو هایی که وقتی دیگران میگفتند محال است در مقابلشان ناشنوا میشدیم 

به دنیای مهربانی و تقسیم پفک با دوستان 

به دنیای رویا های شیرین و رنگارنگ 

دلم میخواد بچه بشم دوباره بشم همون نی نی که جلوی مغازه پاشو به زمین میکوبه

ولی مگه تو دنیای آدم بزرگا میشه پاتو محکم بکوبی زمین و بگی نمیام تا اینو برام بخرید ؟؟؟؟ خنده داره نه ؟؟؟

دلم میخواد برم به بچگی آخه اینجا هیچ مغازه ای نیست که بتونم اونقدر پا بکوبم تا لحظه ای آرامش بخرم 

البته 

البته شاید جلوی مغازه خدا بشه ولی مگه ایشون منو قبول میکنن ؟؟؟ من رو سیاه رو ؟؟؟

دلم میخواد دوباره بچه بشم برم دبستان برم پیش همون دوستایی که با دل پاک و  سادمون با هم بودیم همیشـــه 

و بهترین دوستام 

کاش می شد بچه بشیم 

و اون دل 

پاک و ساده رو دوباره بدست بیاریم 

کاش میشد ...

 

 

استفاده با ذکر منبع